«خطرات و خاطرات»؛ بخش شصتم وقتی گردشگران ایرانی داوطلب دفاع از اقامتگاه رئیس دفتر حفاظت منافع ایران
- بهدست:
- دستهبندی: مطالب جدید
«خطرات و خاطرات»؛ بخش شصتم وقتی گردشگران ایرانی داوطلب دفاع از اقامتگاه رئیس دفتر حفاظت منافع ایران
پورتال تفریحی پورتال ۱ :: لطفا در ادامه «خطرات و خاطرات»؛ بخش شصتم وقتی گردشگران ایرانی داوطلب دفاع از اقامتگاه رئیس دفتر حفاظت منافع ایران را ببینید.
وقتی گردشگران ایرانی داوطلب دفاع از اقامتگاه رئیس دفتر حفاظت منافع ایران شدند
وقتی گردشگران ایرانی متوجه شدند که قرار هست تکفیریها در مخالفت با حضورشان در مصر مقابل اقامتگاه رئیس دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره تجمع کنند، آمادگی خود را برای هر نوع کمکی اعلام کردند.
به گزارش خبرنگار گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس، ماموریت در مصر برای دیپلماتی که در یکی از سرنوشتسازترین و پرحادثهترین مقاطع کشور تاریخی مصر و قسمت و همزمان با بیداری اسلامی، سکان نمایندگی ایران در قاهره را بر عهده داشته هست؛ میتواند بسیار پرخاطره باشد. خاطرات مجتبی امانی رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره ابعاد مختلفی را در بر میگیرد. وی خاطرات خود را در قالبی داستانی روایت میکند. گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس اقدام به انتشار خاطرات وی کرده که شصتمین بخش آن از نظر خوانندگان میگذرد. *** شایعاتی در ایران رواج یافته بود که بازدید گردشگران ایرانی از اهرام مصر توسط دولت مصر ممنوع هست. البته اظهارات برخی از مصریها هم باعث شده بود که شرکتهای گردشگر ایرانی درباره جذب مسافر دچار تردید شوند. این شرکتها حق داشتند، زیرا برای بسیاری از ایرانیان، مصر مساوی با اهرامات بود و برخی اظهارات مسئولان مصری دلیل بر آن بود که گردشگران ایرانی از قاهره و اهرامات که در حاشیه این شهرستان قرار دارند، بازدید نخواهند کرد. «هشام زعزوع»، وزیر جهانگردی مصر هم که به ایران سفر کرده بود و از سوی رسانهها درباره جزئیات ورود گردشگران ایرانی به مصر مورد پرسش قرار میگرفت، اظهارات منسجمی نداشت. او بین اقتضائات کار حرفهای خود و فشار بخش امنیتی و خواستههای من گیر کرده بود و ضمناً نمیخواست خود را در حکومت مرسی محدود کند و مواضع مختلفی میگرفت تا چندان در اردوگاه طرفداران ایران جای نگیرد و به اصطلاح با محاسبات سیاسی مختلف حرف میزد. وی در این کار موفق بود، زیرا از جمله اعضای کابینه مرسی بود که چند روز قبل از اقدام ارتش برای برکناری مرسی، از وزارت استعفا داد و بعد از سرنگونی مرسی توسط حکومت انتقالی عدلی منصور و در واقع ارتشبد سیسی، مجدداً به عنوان وزیر جهانگردی انتخاب شد. همزمان با بحث اعزام گردشگران ایرانی به مصر، یکی از روزنامههای داخلی ایران در مطلبی انتقادآمیز، شرط گذاری مصریها برای ورود گردشگران ایرانی را به مصر «کاپیتولاسیون مصری» نامید. روزنامه بهار بدون آنکه بخواهد به واقعیات موضوع توجه کند، اینگونه نوشت: «گردشگران ایرانی به مصر میروند، اما این رفتن شرط و شروطی دارد. شرط و شروطی که باز هم اهرام ثلاثه و مجسمه ابوالهول را برای ایرانیها در حد نقاشی و چند کارت پستال باقی خواهد گذاشت. این را وزیر گردشگری مصر در سفرش به تهران تعیین کرده هست، اما همهاش این نیست. وزیر گردشگری مصر حتی با تهران توافق کرده که گردشگران ایرانی هنگام ورود به مصر توسط دستگاههای امنیتی بررسی شوند. آنگونه که وزیر گردشگری مصر پس از بازگشت از ایران در فرودگاه مصر گفته، ایران هم با شرط و شروط کنار آمده تا روابط تیره و تار دو کشور با این «کاپیتولاسیون مصری» بعد از سی سال و اندی مستحکم شود.» استناد این روزنامه به اظهارات هشام زعزوع بود که برای ساکت کردن تکفیریها بیان شده بود. البته آنچه وزیر جهانگردی مصر گفته بود، بیان خواستههای طرف مصری بود که البته همان طور که گفته شد در مرحله مذاکرات بعدی به شکل دیگری اجرا شد که خواستههای طرف ایرانی نیز در آن گنجانده شده بود. البته طرف مصری هم به علت شرایط ناامن قاهره، تمایل نداشت گردشگران به این شهرستان سفر کنند. هشام زعزوع در همین اظهارات، نگرانیهایی را که درباره گسترش مذهب تشیع در بین مردم مصر در صورت سفر گردشگران ایرانی به این کشور بیان میشد، اغراق آمیز و غیرواقعی دانست، اما وی در پاسخ به ادعای مربوط به ایجاد ناامنی توسط گردشگران ایرانی در مصر، گفته بود با طرف ایرانی این توافق انجام شد که نیروهای امنیتی مصر شامل دستگاه امنیت داخلی یا سرویس اطلاعات امنیتی، گردشگران ایرانی را بررسی کنند تا اینکه هدف اساسی آنها تنها گردشگری باشد. البته این اظهارت فقط اشاره به ترتیبات عادی مربوط به روادید بود که هشام زعزوع سعی داشت آن را بزرگنمایی کند تا ممکن است مخالفت تکفیریها کمتر شود، اما در عمل، امور مربوط به ویزای گردشگران، هیچ ترتیبات خاصی مثل انگشت نگاری و یا …. نداشت. اتفاقاً بسیار آسان هم گرفته بودند و فهرست ویزای ارائه شده توسط شرکت جهانگردی را مهر زدند و تأیید کردند. اما نکته بسیار مهمی در اظهارات زعزوع وجود داشت. وی گفت: باز شدن مصر در برابر گردشگران ایرانی، علیه هیچ یک از کشورهای جنوب خلیج فارس نیست و کشورهایی که همگی دارای روابط بازرگانی و توریستی با ایران هستند، چرا باید رابطه با ایران و پذیرش گردشگران ایرانی برای آنها حلال و برای ما و فعالان گردشگری مصر حرام باشد؟ این اظهارات وی نشان میداد که مخالفتهایی توسط برخی کشورهای عربی خلیج فارس به اقدام مصر وجود داشته که وزیر جهانگردی مصر به آن اشاره کرده هست. در مذاکراتی که قبل از آن با هشام زعزوع داشتم، به تعداد گردشگرانی که از ایران به امارات و عربستان میروند و همچنین حجم روابط بازرگانی با امارات اشاره داشتم که وی در این مصاحبه از آن استفاده کرده بود. بر خلاف سیاه نمایی روزنامه بهار که البته در آن زمان میخواست این دستاورد را که در دولت احمدی نژاد به دست آمده بود لجن مال کند، دیدار از قاهره در برنامه جهانگردان گنجانده و عملی هم شد. کمی قبل از عزیمت اولین گروه از گردشگران ایرانی به مصر مصاحبهای با خبرگزاری ایسنا داشتم که در آن گفتم: بر اساس شرایط فعلی مصر، برنامهای را با طرف مصری مورد توافق قرار دادیم که گردشگران ایرانی، در امنیت کامل نهایت استفاده و بهرهبرداری را از این سفر داشته باشند. تلاش کردیم مکانهایی که آثار باستانی مصر در آن وجود دارد از جمله سه شهرستان آسوان، قاهره و اقصر به طور کامل بازدید شود. یک روز قبل از عزیمت گردشگران بود که ثبت اسم کنندگانی که آماده سفر به مصر بودند، برای جلسه توجیهی در دفتر شرکت توریستی مربوطه گرد آمدند. بر اساس هماهنگی قبلی، از طریق تلفن برای آنان سخنانی بیان کردم و پیرو سؤال برخی از آنان، اطمینان دادم که دیدار از قاهره و اهرامات نیز در برنامه آنان وجود دارد. همچنانکه در قسمت قبل گفتم، هواپیمای گردشگران ساعت ۱۱ صبح روز دهم فروردین ۱۳۹۲ با ۴۳ گردشگر ایرانی در آسوان بر زمین نشست. رئیس گروه که قبلاً توجیه شده بود، در اولین ساعات ورودش یک سیم کارت تلفن خرید و با من تماس گرفت. اولین مرحله از سفر به خوبی برگزار شده بود. آنان بعد از استقرار در هتل شناور، سفر چهار روزه خود را بر رود نیل آغاز کردند. میدانستم که رسانهها نسبت به سفر گردشگران ایرانی اهتمام زیادی خواهند داشت. از همان ابتدای حضور گردشگران در فرودگاه آسوان، چند عکس از آنان منتشر شد. به مسئول گروه تذکر داده بودم که به گردشگران ایرانی به ویژه خانمها تذکر دهد که مواظب حجاب خود باشند، چون عکس آنها منتشر خواهد شد. میدانستم به شکل معمول، برخی از افراد بی قید هستند و حجاب خود را رعایت نمیکنند. چند نفری این موضوع را جدی نگرفته بودند و در روز سوم بود که عکس گروه گردشگران در رسانههای مصری و سپس رسانههای ایرانی منتشر شد. چند نفر از آنها حجاب خود را برداشته بودند که البته موجب تأسف بود. به طور مستمر با گروه گردشگران در تماس بودم تا اینکه اتوبوس آنها وارد قاهره شد. از قبل هماهنگ کرده بودم که خودم از آنان استقبال کنم. قرار بود گردشگران مستقیم به موزه قاهره بروند. ساعت دو و نیم بعد از ظهر بود که اتوبوس آنان به میدان موزه مصر که در کنار میدان سرشناس تحریر مصر قرار داشت، رسیدند. برای اینکه در زمان صرفه جویی شود، در همان میدان موزه آنها را جمع کردند و من دقایقی به آنها خوشامد و چند نکته از مصر و تاریخ آن گفتم. خبرنگاران صدا و سیما و شبکههای خودمان از جمله العالم نیز آمده بودند. خبر و تصویری که تهیه شده بود در شبکههای تفریحی خودمان پخش شد. با چند نفر از آنان نیز مصاحبه شده بود. از عمد شبکههای مصری را دعوت نکرده بودم، زیرا نمیخواستم باعث حساسیت شود. بعد از آن که سخنانم تمام شد اکثریت گردشگران دور من جمع شدند و سوالاتی را مطرح کردند. چند نفر درباره مزارهای قاهره سوال کردند که آنان را راهنمایی کردم که چگونه میتوانند به این اماکن بروند. همچنان که گفتم طرف مصری نمیخواست جهانگردان ایرانی به قاهره بیایند و در برابر اصرار من به این کار تن دادند، اما در هر حال شرایط امنیتی قاهره و تهدیدات تکفیریها باعث میشد که درباره زیارت مزارهای اهل بیت علیهم السلام در قاهره با دقت بیشتری و به صورت انفرادی عمل شود تا حساسیت برانگیز نباشد. سرگرم صحبت با گردشگران و پاسخ دادن به سؤالات مختلف آنها بودم که رئیس گروه به خانمی که در کنارش ایستاده بود، اشاره کرد و گفت: ایشان مشکلی دارند که اگر میتوانید آن را برایشان حل کنید. آن خانم گفت من در اقصر حواسم نبوده و روسریام را برداشته بودم که خبرنگارها عکس گرفتند و در تهران هم منتشر شده، میترسم برایم مشکلی پیش آید. چارهای نداشتم جز آن که امیدواری دهم که مشکلی پیش نیاید، بنده خدا خیلی ترسیده بود. ظاهراً نه دستور خدا را جدی گرفته بود و نه توصیه مرا!؟! آن روز پنجشنبه بود و تکفیریهای مصر گفته بودند که در اعتراض به ورود گردشگران ایرانی تظاهراتی را در برابر اقامتگاه جمهوری اسلامی ایران در قاهره برگزار خواهند کرد. در جمع گردشگران، یک نفر سوال کرد که آیا خطری در قاهره آنان را تهدید میکند که من پاسخ دادم چون اقامت آنان کوتاه هست، بعید هست اتفاق خاصی بیفتد. در ادامه توضیح دادم که تکفیریها قرار هست فردا در مخالفت با حضور شما در قاهره، در برابر محل اقامت اینجانب تظاهرات کنند. تعدادی از این گردشگران اعلام آمادگی کردند و گفتند اگر کمکی از دست آنان بر میآید، حاضرند که فردا به اقامتگاه بیایند. با توجه به تیپ و ظاهر آنان، واقعاً انتظار چنین روحیه فداکارانهای را نداشتم. یکی از آنها گفت ما هر جایی که باشیم، از خاکمان دفاع میکنیم. خاطره این تظاهرات را که شدیدترین و خشنترین تظاهرات علیه ایران بود؛ قبلاً در قسمت چهل و پنجم نوشتهام که میتوانید آن را در اینجا بخوانید. گردشگران ایرانی پس از بازدید موزه، به هتل محل خود رفتند و فردای آن روز نیز از اهرامات دیدار کردند. تعدادی از آنها نیز همان شب به زیارت رأس الحسین (ع) مشرف شدند. روز جمعه عصر بود و ما درگیر تظاهرات تکفیریها بودیم که اطلاع دادند گردشگران ایرانی به دلایل امنیتی از فرودگاه قاهره خارج نشدند، بلکه آنان را با اتوبوس به اسکندریه بردهاند و طبق برنامه از آنجا با پرواز اختصاصی عازم ایران شدند. حضور گردشگران ایرانی در مصر، انعکاس وسیعی در رسانهها و مردم مصر و همچنین رسانههای کشورمان داشت. فضای عمومی مردم مصر از این موضوع استقبال زیادی کرده بود. تعداد زیادی از مردم مصر در شغلهای مرتبط با گردشگری فعالیت میکنند. به طور طبیعی آنها خوشحالی زیادی از ورود عدهای از گردشگران جدید به مصر داشتند. دانشجویان زبان فارسی که شرکت گردشگری مصری تعدادی از آنها را در راستای ترجمه در این سفر به کار گرفته بود، نسبت به آینده شغلی خویش امیدوار شده بودند. انتظار عمومی آن بود که تعداد گردشگران ایرانی به صورت تصاعدی بالا رود و به هزاران نفر در روز برسد. البته چنین انتظاری نیز منطقی بود. تجربه بازارهای گردشگری دیگر کشورهایی که ایرانیان به آن جا سفر میکردند، این موضوع را نشان میداد. وزیر جهانگردی مصر از سوی تکفیریهای وابسته به سعودی، زیر بمباران شدید تبلیغاتی قرار گرفته بود. وی را برای مصاحبه به شبکههای مختلف تلویزیونی دعوت میکردند و او با ذکر اینکه به وظایف حرفهای خود برای جذب گردشگران خارجی عمل کرده، از کار خود دفاع میکرد و ضمناً از رفتار برجسته گردشگران ایرانی و بالا بودن متوسط هزینههایی که آنان در سفر خود خرج کردهاند، حرف میگفت و اظهارات و اتهامات و نگرانیهای تکفیریها را بی مورد میدانست. وی در یکی از همین برنامههای تلویزیونی گفته بود که بر اساس گزارشی که دریافت کرده، چهار نفر از خانمهای گردشگر ایرانی فقط در یک مغازه طلا فروشی، چهار هزار دلار طلا خریدهاند. گرچه صحت آن را نمیدانستم، ولی چنین اظهاراتی برای مردم مصر که بیش از دو سال بود منتظر رواج بازار جهانگردی بودند، تبلیغ بسیار خوبی برای گردشگران ایرانی بود. اما عوامل وابسته به عربستان که حضور گردشگران ایرانی را در مصر، موجب برباد رفتن همه سرمایه گذاریهای خود در ایران هراسی و شیعه هراسی میدیدند، با نهایت شدت به جوسازی علیه حضور گردشگران ایرانی پرداختند. آنها علاوه بر بخش امنیتی که نفوذ زیادی در آن داشتند، در دولت مصر نیز نفوذ داشتند و توانستند چند هفتهای ورود گردشگران ایرانی را به تعویق بیاندازند. آنها در هر حال نتوانستند از اینکار جلوگیری کنند و در اثر تلاشهای نمایندگی و ملاقاتهای متعددی که با مسئولان مصری انجام شد، دو مسئول شرکت گردشگری با یکدیگر دیدار کردند و به توافقات خوبی رسیدند و کار بیشتر تسهیل شد. قابل ذکر هست که برای تحقق این امر، معاون نمایندگی، آقای محمود صادقی بار اصلی موضوع را بر عهده داشتند و تلاشهای فوق العادهای در این باره داشتند تا کار به خوبی هدایت و برگزار شود. علیرغم همه تهدیدات و اخباری که از تهدیدهای تکفیریها در رسانههای داخلی کشور منتشر شده بود، تعداد جهانگردان در گروه دوم به ۱۳۴ نفر رسید که توسط دو شرکت جهانگردی ثبت اسم شده بودند، یعنی یک شرکت دیگر نیز وارد کار شده بود. دومین گروه از گردشگران ایرانی در تاریخ دهم خرداد ۱۳۹۲ وارد مصر شدند. علت تأخیر دو ماهه، تأمل مصریها برای غلبه بر فضای مصنوعی و غیر واقعی ضد ایرانی و نیز فصل کسادی جهانگردی در ایران بود. پیش بینی میشد که گروه بعدی جهانگردان که برای تابستان خود برنامه ریزی کرده بودند به هزار نفر بالغ شود و در ادامه به هزار نفر در روز برسد. اما از اواسط خرداد ۱۳۹۲ بود که حرکت حساب شدهای که از مدتها قبل برای برکناری مرسی آماده شده بود، جامه عمل به خود پوشید. یک ماه بعد از این تاریخ یعنی نهم تیر بود که تظاهراتی وسیع علیه حکومت مرسی و اخوان در میدان تحریر مصر برگزار شد و ارتش نیز از آن حمایت و در نهایت سه روز بعد از آن، حکومت مرسی سقوط کرد. با این سقوط، حرکت محمد مرسی که از چند ماه قبل از آن نزدیکی با ایران را آغاز کرده بود، متوقف شد و پادشاه زمان عربستان نیز یک ربع بعد از سقوط مرسی، در تماس تلفنی با سیسی به وی تبریک گفت. تجربه ورود ۱۷۶ گردشگر به مصر که بعد از ۳۳ سال رخ داده بود، تجربهای شیرین در نزدیکی ملتها بود که توسط بدخواهان مصر و ایران متوقف شد تا دوباره و در چه زمانی این پیوند فرهنگی برقرار شود؛ الله اعلم. انتهای پیام/
۹۴/۰۷/۱۸ – ۱۱:۲۰
«خطرات و خاطرات»؛ بخش شصتم وقتی گردشگران ایرانی داوطلب دفاع از اقامتگاه رئیس دفتر حفاظت منافع ایران
منبع : پورتال پورتال یک
لطفا نظر خود را درباره «خطرات و خاطرات»؛ بخش شصتم وقتی گردشگران ایرانی داوطلب دفاع از اقامتگاه رئیس دفتر حفاظت منافع ایران با ما در میان بگذارید.
بدون دیدگاه