پیامدهای منفی نفوذ اقتصادی غرب بر اقتصاد ایران بعد از برجام چیست؟
- بهدست:
- دستهبندی: مطالب جدید
پیامدهای منفی نفوذ اقتصادی غرب بر اقتصاد ایران بعد از برجام چیست؟
وبسایت تفریحی پورتال ۱ :: لطفا در ادامه پیامدهای منفی نفوذ اقتصادی غرب بر اقتصاد ایران بعد از برجام چیست؟ را ببینید.
پیامدهای منفی نفوذ اقتصادی غرب بر اقتصاد ایران بعد از برجام چیست؟
واژهی نفوذ اقتصادی به چه معناست؟ تبعات ورود خارجیها به اقتصاد ایران چیست؟ آیا ورود آمریکاییها و اروپاییها بهطور کامل به نفع اقتصاد ایران تمام خواهد شد.
واژهی نفوذ اقتصادی به چه معناست؟ تبعات ورود خارجیها به اقتصاد ایران چیست؟ آیا ورود آمریکاییها و اروپاییها بهطور کامل به نفع اقتصاد ایران تمام خواهد شد. اینها سؤالاتی هست که گروه اقتصادی برهان برای یافتن پاسخهای آنها بهسراغ دکتر مهدی زریباف، مدیر مرکز مطالعات مبانی و مدلهای اقتصادی، رفته و از او پرسیده هست راههای بستن نفوذ اقتصادی غرب چیست؟ وی با برشمردن راههای نفوذ اقتصادی میگوید: مسلماً یکی از دلایل نفوذ اقتصادی ایفای نقش و تأثیرگذاری در آن کشور هست. بهخصوص وقتی کشور مبدأ با کشور مقصد خصومت و دشمنی داشته باشد. این نفوذ بیشتر بهصورت تصمیمگیری، تصمیمسازی و هدایت اتفاق میافتد. اگرچه ممکن هست این نفوذ در ابتدا چهره زشتی نداشته باشد اما مانند یک عملیات برنامهریزیشده و مشخص هست. امروز مقام معظم رهبری نشانههای نفوذ را به دولتمردان شخصاً گوشزد کردند و من حضرت آقا را امروز بیش از گذشته دراینباره نگران دیدم. گفتگوی تفصیلی برهان را با دکتر مهدی زریباف مدیر مرکز مطالعات مبانی و مدلهای اقتصادی درباره جلوگیری از راههای نفوذ بخوانید. همانطور که مستحضر هستید مقام معظم رهبری در هفتههای گذشته مطالبی درباره خطرات احتمالی نفوذ اقتصادی غرب به ایران، بعد از اجرای برجام بیان داشتند. به نظرتان در چه شرایطی میتوان گفت کشوری در اقتصاد کشور دیگر نفوذ کرده هست؟ مسلماً یکی از دلایل نفوذ اقتصادی ایفای نقش و تأثیرگذاری در آن کشور هست. بهخصوص وقتی کشور مبدأ با کشور مقصد خصومت و دشمنی داشته باشد. این نفوذ بیشتر بهصورت تصمیمگیری، تصمیمسازی و هدایت اتفاق میافتد. اگرچه ممکن هست این نفوذ در ابتدا چهره زشتی نداشته باشد اما مانند یک عملیات برنامهریزیشده و مشخص هست. امروز مقام معظم رهبری نشانههای نفوذ را به دولتمردان شخصاً گوشزد کردند و من حضرت آقا را امروز بیش از گذشته دراینباره نگران دیدم. در سالهای اخیر کدام موارد را میتوان مصداقی از نفوذ اقتصادی غرب به ایران دانست؟ اول باید منظور خودمان از نفوذ تعریف کنیم. نفوذ میتواند در سطح آموزش اقتصاد باشد که در طی سالهای گذشته بسیار افزایش داشته هست یا در سطح بازار مصرف در اوایل انقلاب میدیدیم که استفاده از کالاهای مصرفی کاهش یافته بود. اما الآن دوباره شرکتهای خارجی در قالبهای مختلف قصد دارند بازار مصرف ما را در سلطه بگیرند. در حوزه تصمیمگیریهای اقتصادی نیز این اعمالنفوذ بهدفعات صورت گرفته هست. در مورد نهادهای اقتصادی مانند: بورس، بانک و بیمه متأسفانه افکار لیبرالیسم بهشدت در اقتصاد ما نفوذ داشته و رفتارها و انتخابهای اجتماعی ما را شکل میدهد. بنابراین حوزه نفوذ بسیار وسیع هست و میتواند از فکر و اندیشه، مدلسازی و نظریهپردازی، کتاب و کلاس تا بازار مصرف و کالا مصداق این نفوذ باشد. بنابراین ابعاد نفوذ اقتصادی بسیار زیاد هست ولی اینکه کدامیک از اینها خطرناک شده و کدام نشده هست، بستگی به این دارد که شما تا چه حدی به آنها محتاج شوید. مثلاً ما در حوزه دانشگاهی خیلی به اینها میدان دادهایم، درحالیکه چنین نیازی وجود نداشت. در مورد افزایش واردات به ایران و نفوذ کالایی نیز شاهد رشد زیادی بودهایم. در حوزه تصمیمگیری و مدیریت نیز از حیث نهادی یکی از راهها، نفوذ قانونی و حقوقی هست تا دشمن بتواند به تصمیمگیریهایش جهت دهد. بسیاری از قوانین اقتصادی ما براساس تفکرات سرمایهداری لیبرالیسم هست. حالا ممکن است شما بگویید در نفوذ اقتصادی، حتماً باید شرکتهای اروپایی و آمریکایی باشند ولی واقعیت این هست وقتی این تفکر نفوذ کرد باقی چیزها را هم با خودش میآورد. ورود شرکتهای اروپایی به ایران و حضور آنها در اقتصاد ما چگونه میتواند زمینهساز نفوذ اقتصادی باشد؟ زمانی این شرکتها در سطوح کالاهای دانش فنی و تکنولوژی در کشور حضور دارند که چون بههرحال واردات این کالاها ممکن هست منافعی نیز برای کشور داشته باشد این مسئله قابل تأمل هست. اما متأسفانه این موارد زیاد نیستند و معمولاً این شرکتها بیشتر برای صادرات کالاهای مصرفی خود وارد ایران میشوند و اتفاقاً به سمت کالاهایی با ارزشافزوده بیشتر که پول بیشتری را از کشور خارج کند میروند. ایرادات قوانین ما برای تسهیل نفوذ اقتصادی دشمن چه مواردی هست؟ وقتی اقتصاد کشوری قوی باشد این روابط بیشتر بهصورت تعامل بوده و نفوذ چندانی صورت نمیگیرد. ولی وقتی اقتصادی ضعفهای زیادی داشته باشد نفوذ در قالب تعامل اتفاق میافتد بنابراین اگر اقتصاد مقاومتی به شکل کامل پیاده شود با مقاوم شدن اقتصاد ملی و افزایش تولیدات و کاهش واردات میتوان جلوی این نفوذها را نیز گرفت. برای این کار باید سیاستهای تعاملی ما کاملاً تبیین شود برای مثال شرکتی که وارد ایران میشود ما گفتهایم این شرکتها نمیتوانند در ایران مالکیت زمین را داشته باشند. اما چندی پیش وزیر صنعت در گفتگویی اظهار کرده بود: ما حاضریم مالکیت صددرصدی زمین را نیز به خارجیها بدهیم. این یعنی نفوذ، واقعاً باید این تعاملات بهگونهای باشد که دانش فنی به کشور منتقل شود در غیر این صورت حضور این شرکتها در ایران ارزش و فایدهای ندارد. ما باید قوانین را طوری جابهجا و طراحی کنیم که حتیالامکان فرهنگ غربی وارد کشور نشود. ولی معمولاً این حرفها بیفایده هست و با ورود شرکتها و کالاهای غربی به ایران علاوه بر مسائل اقتصادی فرهنگ ما نیز مورد هجوم قرار میگیرد. البته ما همیشه این حرفها را میزنیم اما متأسفانه مسئولین کار خودشان را میکنند. عدم نفوذپذیری اقتصادی چه ارتباطی با اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی دارد؟ اصول اقتصاد مقاومتی کاملاً مشخص هست. قطعاً سرمایهگذاریهای خارجی ارتباطی به درونزایی ندارند بلکه کاملاً برونزا هستند. حالا اگر دولت مدعی هست که میخواهد با دنیا تعامل کند باید درونزای برونگرا باشد. یعنی باید بدانیم در چه نیازی با چه هدفی و در چه حدی میخواهیم با یک شرکت خارجی تعامل کنیم. خب این مسئله قوانین خودش را میخواهد نه اینکه به اسم کوچک خصوصیسازی شرکتی را با چند میلیارد بالا کشیده و از بین ببرند.. لذا نحوه تعاملات، واگذاریها، قوانین و دیپلماسی خیلی مهم هست یعنی اگر اصول اقتصاد مقاومتی رعایت شود این ارتباطات ایرادی ندارد. ولی باید در بحث تسلط کفار بر مسلمین دقت بیشتری کرد. ما میگوییم نفوذ مقدمه حاکمیت کفار هست. حالا این تسلط از حوزههای مدیریتی و تصمیمگیری و تصمیمسازی شروع شده و بعد به واردات، تعاملات اقتصادی و مالی میرسد. وقتی کشورهای غربی میآیند و ارز ما را قفل میکنند اگر اقتصاد ما مستقل باشد بیگانگان نمیتوانند در این اقتصاد نفوذ کنند یعنی باید با کمک قوانین و نظام تصمیمگیری در هر شاخهای که میبینیم ضربهپذیر هستیم یا احتمالاً در آینده ضربه میخوریم جلوی آن را سد کنیم. مثلاً الآن بحثی که در موضوع نفوذ اقتصادی بسیار مهم هست تأثیر نهادهای اقتصادی بینالمللی بر نهادهای داخلی ماست. مثلاً تأثیر تصمیمات فدرال رزرو امریکا بر بانک مرکزی ایران یک نوع نفوذ هست چراکه به مسیر ما جهت میدهد. آیا واقعاً شکل و سازوکار نهادهای ما باید همانطوری که غربیها میگویند و میخواهند باشد یا اصلاً باید نهادهای جدیدی ایجاد کنیم؟ یکی از بدترین نفوذها تأثیرات نهادهای بینالمللی بر سیاستگذاریهای داخلی ماست. در مثال دیگر میتوان از اوپک اسم برد که بهعنوان یک نهاد بینالمللی نفتی با سیاستهای خود روی قیمت جهانی نفت اثر میگذارد. پس ما باید مجاری نفوذ را شناسایی کرده و با ایجاد قوانین و اخذ تصمیمات مناسب کاری کنیم تا حداقل آسیب ممکن در اثر این ارتباطات به ما وارد شود و بدانیم این تعاملات همیشه مثبت نیست و خیلی مواقع گزنده هست. کما اینکه عدهای بر اساس آیه نفی سبیل معتقدند: حتی در صورت ترس و نگرانی مسلمین از تسلط کفار، این رابطه حرام هست. بله حتی از این تندتر هم داریم که حتی اگر مسلمین در تعاملاتشان به کفار تمایل پیدا کنند رنگوبوی آنها را میگیرند. و اگر ولایت کفار را بپذیرید مثل آنها هستند. خداوند در سوره مائده میفرماید: ” وَمَن یتَوَلَّهُم مِّنکمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ” در این آیه پرهیز از ارتباط با کفار بهشدت به مسلمین توصیه شده هست چه رسد به لبخند زدن و ایجاد تعامل و همنشینی با آنها. طبق آموزههای دینی، ارتباط با کفار باید خیلی بااحتیاط و بهصورت حداقلی باشد. عمدتاً نیز باید در زمینههایی باشد که ما توانایی لازم در آن تکنولوژی را نداریم. نه اینکه به اسم کوچک تعامل و وابستگی متقابل بخواهیم درهای کشور را به سمت کشورهای غربی باز کنیم. تفکر ما باید تفکر استقلال اقتصادی باشد. موضوع دیگر، عدم توانایی و وجود ضعفهای بسیار در اقتصاد ایران هست که نفوذ اقتصادی غرب به اقتصاد ما را آسانتر میکند. به نظرتان بزرگترین نقطهضعف اقتصاد ما چیست؟ برای مثال در مورد مفهوم نظام بازار، چقدر در میان عوام مردم و خواص ما این عبارت جریان دارد؟ همین موضوع نشاندهنده نفوذ دشمن هست همین مفهوم بازار و نهادهای بازار یک مقوله سرمایهداری هست. یعنی نفوذ یک چهره ندارد اتفاقاً وقتی مفاهیم پایه وارد جامعه شده و به گفتمان تبدیل میشوند بسیار خطرناک هست چون سبک زندگی، نیازهای شما، بازار مصرف و الگوی مصرف شما را شکل میدهد. الآن ممکن است به نسبت جمعیت ما، تعداد گوشیهای همراهی که در ایران وجود دارد رتبه اول یا دوم جهان متعلق به ما باشد. این هنر نیست، آیا با افزایش تعداد گوشیهای همراه جامعه ما کارا میشود؟ یعنی نفوذ یک بعد ندارد بلکه باید همه جبهه را با هم دید و برای هرکدام به یک نسخه جداگانه فکر کرد. گفته میشود نفوذ اقتصادی در دوره قاجار و حتی صفویه نیز وجود داشته هست بهنحویکه در آن دوران تعرفههای گمرکی ایران را برخی از کشورهای بیگانه تعیین میکردند تا از این طریق به تولید داخلی ما ضربه بزنند. اگر امکان دارد درباره نفوذ اقتصادی بهواسطه افزایش واردات توضیح بفرمایید؟ متأسفانه در دنیایی که همه به دنبال صادرات کالاهای خود هستند ما جزء معدود کشورهایی هستیم که این مسئله برایمان اهمیت چندانی ندارد. متأسفانه تفکر وابسته به اسم جهانی شدن و وابستگی متقابل تبدیل به گفتمان تسلیمگرای ما شده هست. وقتی افراد نسبت به غرب عقده حقارت داشته باشند گارد خودشان را در مقابل غرب کاملاً باز میگذارند و افزایش واردات طبیعیترین وجه آن هست. بههرحال در اقتصاد ما بعضاً قوانین درستی مانند بانکداری بدون ربا مصوب شده اما به گفته کارشناسان هرگز اجرایی نشده هست. به نظرتان باید چهکار کنیم تا اقتصاد مقاومتی به سرانجام بانکداری بدون ربا دچار نشده و در حد شعار باقی نماند؟ ببینید گام اول برای اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی تبدیل این دیدن به یک گفتمان عمومی هست تا همه افراد از حوزه مسئولیت خودشان در این گفتمان سهیم شوند. این گفتمان باید در مجلس و دولت عینیت سازی شده و یک سری از فعالیتها در قالب اقتصاد مقاومتی نمونهسازی شده و در بحث تولید، کارخانهها یا شهرکهایی را ایجاد کنیم که براساس اصول و موازین اقتصاد مقاومتی با مدیریت جهادی و رویه عدالتمحورانه فعال شوند. این اقدامات قطعاً شدنی هست اما به همت عالی و آدمهای بزرگ نیاز دارد. اگر ما در گذشته هم اقتصاد اسلامی را محور قرار میدادیم هرگز به این مصیبتها گرفتار نمیشدیم. بههرحال ما هرچقدر ایمنی اقتصادمان را بالا ببریم در مقابل هجمه و نفوذ دشمن مقاومتر خواهیم بود. بهطور مثال یکی از کارهایی که باید بکنیم این هست که با در اختیار گذاشتن زمینهای مجانی در اختیار جوانان اجازه ایجاد مسکن و مالکیت را به آنها بدهیم. در حوزه بانکداری باید یک تحول اساسی در بانکهای ما ایجاد شود و به نظر من ایجاد بانکهای غیرانتفاعی پیشنهاد مناسبی هست. در بحث درآمدهای نفتی باید بتوانیم در شرایط ضروری جلوی صادرات نفت خام را گرفته و با فعال شدن تولید داخلی، دولت مجبور شود از خدماتی که مستقیماً به مردم میدهد درآمد کسب کند. اینها اقداماتی هست که دولت باید انجام دهد و رویه آن نیز کاملاً مشخص هست. آقای دکتر به نظرتان کدامیک از اقدامات دولت یازدهم در تضاد با رویکرد اقتصاد مقاومتی هست؟ تقریباً همه اقدامات دولت یازدهم چنین ویژگی دارد. همین صادرات بیرویه نفت مصداق مشخصی از تضاد با اقتصاد مقاومتی هست. متأسفانه دولت برای افزایش صادرات نفت خام به شدت عجول هست. واقعاً افزایش واردات بهخصوص واردات کالاهای لوکس چه نسبتی با اقتصاد مقاومتی دارد. متأسفانه دولت فقط در زبان از کنترل تورم صحبت میکند. طبیعتاً وقتی فعالیتی در اقتصاد صورت نگیرد تورم نیز کاهش خواهد یافت لذا این کنترل تورم هیچ ارتباطی به مدیریت اقتصادی دولت ندارد. به نظرتان چه دلایلی باعث شد حضرت آقا در بحث اقتصاد مقاومتی موضوع ستاد فرماندهی یکپارچه را مطرح کنند؟ ممکن است یکی از دلایل، عدم توجه و تلاش دولت در این زمینه هست. دولت یا کاری نمیکند یا اگر هم کاری میکند ناهماهنگ هست. ضمن اینکه نسبت به جنگ اقتصادی موجود هیچ نگرشی ندارد. چراکه ستاد فرماندهی برای هدایت جنگ مورد استفاده قرار میگیرد ولی به نظر میآید هنوز هیچ حسی در عزیزان ما در دولت به وجود نیامده هست. متأسفانه در حال حاضر فرهنگ حاکم بر سیاستگذاری و مدیریت اقتصادی ما نمیتواند با ایجاد یک اقتصاد مقاوم رابطه برقرار کند. وقتی شما مفاهیمی همچون توسعه پایدار که در قالب ساختارهای کاملاً غربی، و مکاتبی همچون نهادگرایی و لیبرالیسم مطرح هستند را بهعنوان منطق اجرای اقتصاد مقاومتی میپذیرید این اقتصاد مقاومتی نیست بلکه یک اقتصاد ضد مقاومت هست. ما باید آموزه تولید کنیم و در نظام تصمیمگیری به روشهای دیگری عمل کنیم. امروز مسئله اصلی دولت باید رفع فقر، محرومیت و افزایش تولید باشد. اما امروز مسئله اصلی دولت اینها نیست حداقل ما چیزی نمیبینیم. در شاخصهای متعارف اقتصادی نیز عملکرد دولت قابل دفاع نیست و هیچکس نمیتواند رکود حاکم بر کشور را منکر شود. اتفاقاً آقای نعمت زاده چندی پیش گفته بودند: ایران باید خودش را برای پیوستن به WTO آماده کند. با وضعیت موجود و اقتصاد مصرفگرای ما، پیوستن به سازمان تجارت جهانی چه معایب و مزایایی برای ما خواهد داشت؟ من با اصل پیوستن ایران به WTO مخالفم چه برسد به اینکه در شرایط کنونی ما تصمیم به این کار داشته باشیم. زمانی که شما از موضع قدرت وارد بازار جهانی میشوید با زمانی که از موضع ضعف وارد میشوید خیلی متفاوت هست. ما اگر الآن بخواهیم وارد این سازمان شویم این ورود از موضع ضعف و انفعال هست اما طوری این مسئله را تفسیر میکنیم که گویی از موضع اقتدار هست. مثلاً آقای نعمت زاده چه نگرانی از اقتصاد وارداتی یا وابسته دارد اتفاقاً ایشان این اقتصاد را تنها راه نجات میدانند. خب چنین تفکری چگونه میتواند اقتصاد ما را در مقابل نفوذ یا تهاجم اقتصاد آمریکا مقاوم کند. در دوران دولت سازندگی عدهای در بانک مرکزی میگفتند: بدهیهای بانکی ما نشانه قدرت ماست. بههرحال این تفکرات چنین نتایجی را نیز به دنبال خواهند داشت. انتهای متن/
۹۴/۰۷/۲۱ – ۰۱:۱۳
پیامدهای منفی نفوذ اقتصادی غرب بر اقتصاد ایران بعد از برجام چیست؟
منبع : وبسایت پورتال یک
لطفا نظر خود را درباره پیامدهای منفی نفوذ اقتصادی غرب بر اقتصاد ایران بعد از برجام چیست؟ با ما در میان بگذارید.
بدون دیدگاه