فردا، مجلس یکشنبه تاریخی را رقم می زند؟/ سه کلمه ای که آمریکا را به وحشت انداخته می باشد
- بهدست:
- دستهبندی: مطالب جدید
فردا، مجلس یکشنبه تاریخی را رقم می زند؟/ سه کلمه ای که آمریکا را به وحشت انداخته می باشد
پورتال تفریحی پورتال ۱ :: لطفا در ادامه فردا، مجلس یکشنبه تاریخی را رقم می زند؟/ سه کلمه ای که آمریکا را به وحشت انداخته می باشد را ببینید.
|
پورتال یک آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
بررسی محتوایی روزنامه های شنبه:
فردا، مجلس یکشنبه تاریخی را رقم می زند؟/ سه کلمه ای که آمریکا را به وحشت انداخته می باشد روزنامه روز شنبه کشور اولین روز هفته را با اخبار و گزارش هایی از جلسه روز یکشنبه مجلس درباره تصمیم گیری و رای گیری برای برجام آغاز کرده اند.
به گزارش گروه سیاسی فرهنگ نیوز، دیروز اخباری مبنی بر شهادت سردار رشید اسلام، حسین همدانی در حلب سوریه منتشر شد و این خبر به همراه گزارش هایی بر صفحه نخست روزنامه های کشور نقش بست. در کارزار تحولات مربوط به برجام در مجلس، فردا روز سرنوشت سازی برای آن می باشد و قرار می باشد مجلس نظر نهایی خود را درباره گزارش برجام اعلام کند. ٢ رویکرد پیرامون نامه ٤ وزیر/ توان گفتمانسازي روشنفكران/ مرگ «چه»روزنامه اصلاح طلب شرق در یادداشتی با عنوان “٢ رویکرد پیرامون نامه ٤ وزیر”،به تحلیل دو رویکرد از نامه ۴ وزیر دولت به حسن روحانی پرداخته می باشد: رسانهایشدن نامه چهار وزیر به رئیسجمهور درباره شرایط بازار سرمایه، فرصت مناسبی ایجاد کرده می باشد تا تفاوت دو نگرش و دو رویکرد کاملا متضاد که درخصوص نحوه مناسبات و تعاملات وزرا با رئیسجمهور و همچنین هیأت دولت با مردم وجود دارد، هویدا شود. یک رویکرد، نامه چهار وزیر را مصداق «ساز ناکوک»، «برخلاف سیاستهای رئیسجمهور»، «تضعیفکننده دولت» و «نشانه اختلاف در دولت» میداند. برخی معتقدند این اقدام در شأن این وزرا نبوده و بنابراین مستحق توبه و عذرخواهیاند و باید منجر به عزل یا استعفای وزرای امضاکننده نامه شود! رویکرد دیگر، دقیقا در نقطه مقابل دیدگاه قبلی قرار دارد. این کارشناسان، نامه مذکور را اقدامی متعارف، کارشناسی، در راستای تقویت دولت، همگام و همراه با مشی رئیسجمهور و نشانه وفایبهعهد وزرای امضاکننده منشور اخلاقی دولت، شخص رئیسجمهور و مردم ارزیابی ميكنند که اتفاقا باعث تقویت پایگاه اجتماعی دولت شده می باشد. واقعیت این می باشد دولت دکتر روحانی و شخص رئیسجمهور تاکنون خود را از جنس نگرش و رویکرد دوم به مردم معرفی کرده می باشد. رئیسجمهور و دولتمردانش مدبرانه شهروندان را صاحب حق میدانند و خود را عقل کل نمیپندارند، در طراحی، اجرا و ارزیابی سیاستها، مردم را همراه و شریک میدانند و دارای گوش شنوا و چشم بینا برای شنیدن صدای کارشناسی و تماشا تأثیرات سیاستهای خود هستند.نکته آخر اینکه علنیشدن انتشار نامه چهار وزیر به رئیسجمهور با اینکه به تعبیر وزیر رفاه یک بداخلاقی سیاسی از سوی سازمانی بوده می باشد، که اتفاقا پول و بودجه خود را از دولت میگیرد و به روایت رئیس محترم سازمان بودجه بهتر آن بود که مهر محرمانه میخورد، اما درعینحال برخی تأثیرات اخلاقی و اجتماعی مثبت نیز در فضای عمومی داشته که سبب تقویت پایگاه اجتماعی دولت هم شده می باشد. بنابراین باید اظهار کرد «غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل/ به نظر برسد که چو وابینی خیر تو در این باشد».
“توان گفتمانسازي روشنفكران”، عنوان سرمقاله شرق در باب پیشبرد برنامه ها و اصلاحات سیاسی در قالب روشنفکری در زمانه معاصر می باشد که اذعان می کند دولت تکنوکرات توانایی انجام آن را ندارد: اما برخی از روشنفکران دینی بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات در دل دولت هضم شدند و برخی دیگر که ستایش از دولت را در شأن خود نمیدیدند سکوت اختیار کردند و برخی نیز تنها برای حفظ جایگاه نمادین خود کوشیدند فضا را رادیکال کنند و با این کار به پارادُکسی تن دادند که نه مفهومساز بود و نه مردمساز. در خوشبینانهترین شکلش میتوان گفت، اگرچه آنها از منافع نزدیکی یا حضور در دولت منتفع نمیشدند اما هاله شائبه انتفاع از دولت همواره گرد سر آنان بود. روشنفکران دینی و تئوریسینهای اصلاحات در این جایگاه، بیشترین و جدیترین آسیب را دیدند و سرانجام تلاش نافرجام آنها برای عوض از دل دولت این پرسش جدی را پیش کشید که آیا با نظریهپردازانِ دولتی هرچند رادیکال میتوان گفتمانسازی کرد؟ آیا چنین نیست که وظیفه دولت عمل (اجرا) می باشد، و گفتمان و تئوریِ هر دولت از عملش ساخته میشود. اینک که دیگر آن سبو بشکسته و آن پیمانه ریخته می باشد، مسئله جدیتری پیشرو می باشد. آیا کسی به جای خالی روشنفکران و نقش آنها در گفتمانسازی باور دارد، و اگر باورش هست اینک چه کسانی وظیفه خلق سیاست را به دوش خواهند کشید. سادهاندیشانه می باشد اگر فکر کنیم دولت تدبیر و امید و وابستگانِ فرهنگی آن توانِ خلق گفتمانی را دارند که منجر به عوض شود. همینگونه می باشد وضعیت غالبِ تئوریسینهای اصلاحات. در منظومه دولت-قدرت که آزادی و برابری را در حیطه اختیارات خود بهشکلی بوروکراتیک کدگذاری میکند، گفتمانی شکل نخواهد گرفت. اگر شدنی بود دولت اصلاحات، تئوریسینهای مقتدرتر و مقبولتری داشت. حقیقت تلخ این می باشد که تا اطلاع ثانوی جریانِ مؤثر بری از قدرت وجود ندارد تا گفتمانی را صرفا برای عوض در وضعیت و خلق سیاست شکل بدهد. با گفتمانها و پارهگفتارهای دولتی، و شبهدولتی که در نهایت دلسوزی ساخته میشوند گشایشی رخ نخواهد داد. برای رسیدن به مقصد راه دشواري به جا مانده که با عافیتطلبی و مصلحتاندیشیهای دولتی سازگار نیست. اگرچه دشواری می باشد اما این کورهراه ارزش پایمردی را دارد. مانده می باشد که خو کنیم به مدایح بیصله…روزنامه شرق گزارش ویژه خود را به چگوار تحت عنوان “مرگ «چه»” اختصاص داده می باشد: در ۱۴ ژوئن ۱۹۲۸ در «روزاریو»، دومین شهرستان مهم و بزرگ آرژانتین به دنیا آمد. خانوادهاش از تبار اسپانیایی و ایرلندی بودند که گرایشهای سیاسی چپ داشتند، «ارنستو» بزرگترین فرزند خانواده بود. در سال ۱۹۵۳ از دانشکده پزشکی فارغالتحصیل شد و سپس سفر به دیگر کشورهای آمریکایی را آغاز کرد، سفری که نقطه عطفی در زندگی او بود. در سال ۱۹۵۴ زمانی که در «گواتمالا» بود، با پشتیبانی از حکومت «جاکوب آربنز»، که منتخب مردم بود، قدم به عرصه مبارزات سیاسی گذاشت. آربنز در نتیجه توطئه و در مداخلات تجاوزکارانه سازمان سیا سرنگون شد و «چه» به مکزیک گریخت. اندکی بعد به فیدل کاسترو و دیگر انقلابیونی پیوست که با جنبش ۲۶ ژوییه در پی بر اندازی دیکتاتوری «فولژ نیسو باتیستا» در کوبا بودند.«گوارا» در دسامبر ۱۹۵۶ ازجمله مبارزانی بود که به منظور آغاز مسابقه چریکی از عرشه کشتی کوچک «گرانما» قدم به خاک کوبا گذاشتند. او که در اصل پزشک گروه بود، مانند یک فرمانده ارتش شورشی ظاهر شد. در پی سقوط «باتیستا» در دسامبر ۱۹۵۶، چهگوارا یکی از رهبران حکومت تازه کارگران و دهقانان شد و پستهای دولتی متعددی مانند ریاست بانک مرکزی کوبا و وزارت صنایع به او واگذار شد. چهگوارا بارها به نمایندگی از کوبا در مجامع مختلف مانند سازمان ملل متحد شرکت کرد. او در مقام یکی از رهبران جنبش ۲۶ ژوییه به برگزاری گردهماییهای گروههای سیاسی- که سرانجام در ۱۹۶۵ به بنیانگذاری حزب کمونیست کوبا انجامید- یاری رساند. گوارا در اوایل ۱۹۶۵ از همه مسئولیتها و پستهای دولتی کنارهگیری کرد و به منظور کمک به پیشبرد مسابقههای ضدامپریالیستی در دیگر کشورها، کوبا را ترک کرد و همراه با داوطلبانی که بعدها در «بولیوی» به او پیوستند، نخست به کنگو «زئیر» رفت و در جنبش ضدامپریالیستی آن کشور به رهبری «پاتریس لومومبا» شرکت کرد. از نوامبر ۱۹۶۶ تا اکتبر ۱۹۶۷، جنبش چریکی بولیوی را بر ضددیکتاتوری نظامی آن کشور رهبری کرد. این آخرین مسابقه «چه» بود.مجلس با طناب پوسیده کلیگویی وارد چاه برجام نشود/ آمپول که سند نمیسازد!/ چرا آمریکایی هااز این سه کلمه وحشت دارند؟روزنامه کیهان در گزارشی با عنوان “مجلس با طناب پوسیده کلیگویی وارد چاه برجام نشود”؛ به ارائه تحلیلی در زمینه رای گیری فردای مجلس شورای اسلامی اقدام کرده می باشد: در حالی فردا طرح یک فوریتی اجرای برجام در صحن علنی مجلس به رای گذاشته میشود که مدافعان توافق از ورود به جزئیات و پاسخ به ایرادات فنی خودداری میکنند. در حالی که گزارش کمیسیون ویژه برجام به خوبی نشاندهنده فاجعهآمیز بودن توافق وین در صورت اجرا می باشد طرح تعدادی از نمایندگان که یک فوریت آن پیش از این به تصویب رسیده می باشد، فردا به رای نهایی نمایندگان گذاشته خواهد شد. در این طرح ۹ مادهای با عنوان «اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام» که دو فوریت آن هفته گذشته رای نیاورد، هیچ تدبیری برای رفع ایرادات برجام اندیشیده نشده و بیشتر شبیه نصیحتنامه می باشد!این طرح عملا در خلاف جهت گزارش کمیسیون ویژه تهیه شده و از مجلس شورای اسلامی خلع ید میکند. این طرح براساس اظهار نظر کارشناسان خلاف قانون اساسی بوده و در صورت تصویب نیز از سوی شورای نگهبان براساس مفاد صریح قانون اساسی رد خواهد شد. نکته مهم دیگری که تعدادی از نمایندگان به آن پرداختهاند این می باشد که اگر قرار بود طرح مجلس برای برجام در کمیسیون امنیت ملی بررسی شود چه نیازی به کمیسیون ویژه برجام و این همه تلاش برای بررسی توافق وین در این کمیسیون بوده می باشد. طبیعی بود که اگر مجلس شورای اسلامی طرحی در رابطه با برجام دارد این طرح در کمیسیون ویژهای که برای این مسئله ایجاد شده می باشد بررسی شود نه اینکه عدهای برای دور زدن مجلس آن را در کمیسیونهایی که خود عهدهدار اداره آن هستند بررسی کرده و در نهایت برای باز گذاشتن دست دولت، مجلس را خلع ید کنند.
حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان با عنوان “آمپول که سند نمیسازد!”، به موضوع برجام و وظیفه مجلس در این زمینه پرداخته و برخی از اظهارات مدافعان برجام را نقد کرده می باشد: فردا طرح یک فوریتی موسوم به «اقدام متناسب و متقابل دولت در اجرای برجام» که هدف از آن- برخلاف اسم آن- اجازه اجرای بیقید و شرط توافق وین به دولت می باشد در جلسه علنی مجلس مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. این طرح که دو فوریت آن در جلسه روز یکشنبه هفته گذشته مجلس رأی نیاورده بود، در حالی به دولت اجازه اجرای بیقید و شرط برجام را میدهد که تاکنون به هیچیک از ایرادها و پرسشهای اساسی و مستند درباره دهها بند و ماده فاجعهآفرین برجام پاسخی داده نشده می باشد و موافقان به جای پاسخ قانعکننده به این پرسشها و اشکالات اصولی و اساسی به کلیگوییهای بیخاصیت و یا تعریف و تمجیدهای گزاف و بیعلت روی آوردهاند و در بسیاری از موارد نیز منتقدان را با انواع برچسبهای ناچسب به باد اهانت گرفتهاند.- میگویند؛ برخی از این دوستان (تهیهکنندگان گزارش مستند کمیسیون ویژه برجام) مقصر نیستند چون کمتر با مسائل بینالمللی در این سطح آشنایی دارند و چگونگی برخورد با قدرتهای جهانی را نمیدانند! که در این باره اگر چه گفتنی بسیار می باشد ولی فقط باید پرسید شما آقایان که با مسائل بینالمللی آشنا هستید! کدام اقدام برجسته در عرصه سیاست خارجی را در کارنامه خود دارید که بتوانید به آن افتخار کنید؟! و کدام پیروزی افتخارآمیز در تاریخ سی و چند ساله انقلاب را میتوانید آدرس بدهید که با همین بینش و منش اسلامی و انقلابی و حقیر دانستن دشمن به دست نیامده باشد؟! اگر چگونگی برخورد با قدرتهای جهانی را میدانستید که این همه امتیاز نقد نمیدادید و در مقابل وعده نسیه تحویل نمیگرفتید.در خیرخواهی قاطبه نمایندگان محترم مجلس تردیدی نیست ولی «خیرخواهی» اگر با ارزیابی و بررسی دقیق موضوع همراه نباشد میتواند به ضد خود تبدیل شود. ایرادها و اشکالات خطرآفرین برجام بارها همراه با دلایل و اسناد غیرقابل تردید مطرح شده که گزارش مستند کمیسیون ویژه از جمله آنهاست. اگر نمایندگان محترم نکات خطرآفرین آن را باور ندارند، با ارائه دلیل و سند آن را نفی کنند و نه با کلیگوییهای این و آن و تعریف و تمجیدهایی که به لاف گزاف شبیه می باشد و چنانچه این ایرادات را وارد میدانند، انتظار آن می باشد که با اجازه اجرای برجام، پای سندی را امضا نکنند که فردا و پسفردای این روزها در مقابل مردم سرافکنده باشند و فردای قیامت، نزد خدای سبحان… چرا که شاهد امروز، قاضی فرداست.”چرا آمریکایی هااز این سه کلمه وحشت دارند؟”، عنوان یادداشتی می باشد که به چرایی ترس آمریکا از شعار های مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل پرداخته می باشد:آمریکاییها به خوبی میدانند که «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» برای ملت ایران صرفا شعارهایی که سالی چند بار بر دهان بیاورند نیست بلکه جزئی از سبک زندگی مردم جامعه ماست. «مرگ بر آمریکا» یادگاری از پیر و مراد سفر کرده، امام خمینی(ره) می باشد که نمادی از استکبارستیزی و ظلمستیزی انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن می باشد و آمریکاییها میدانند که اگر این شعار را از ملت ایران بگیرند دیگر راهی تا رسیدن به هدفشان که همانا ایرانی غیرانقلابی و فاقد اقتدار می باشد ندارند. هر ورق از کارنامه دولت آمریکا در قبال ایران در صد سال اخیر و به خصوص پس از انقلاب اسلامی ننگی پاک نشدنی برای آنهاست و طرف آمریکایی حتی حاضر به عذرخواهی از اقدامات سبعانه خود در برابر ملت ایران نشده می باشد. پیش از انقلاب اسلامی دولت آمریکا با حمایت از رژیمهای دست نشانده پهلوی به غارت و پایمال کردن حقوق حقه ملت ایران پرداخت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز آمریکاییها همه تلاش خود را برای سرکوب کردن صدای حقطلب و استکبارستیز انقلاب اسلامی ایران انجام داد و از هیچ رفتاری فروگذاری نکرد. ناگفتههای دیدارظریف با هاشمی / خواب پایداریها برای یکشنبه/ خرازی در رویای لاریجانی شدنروزنامه اصلاح طلب آرمان در گزارشی به بازنشر آنچه در پورتال هاشمی رفسنجانی درباره دیدار با ظریف روی داده، پرداخته و عنوان گزارش را “ناگفتههای دیدارظریف با هاشمی “، برگزیده می باشد: درباره «برجام» حرف زیاد گفته شده ولی ناگفته هم زیاد مانده. ناگفتههایی از جنس حرفهای ظریف در آخرین دیدار با هاشمی. «برجام» برای هاشمی و ظریف، برای روحانی و دولت تدبیر و امید، تنها برنامه توافق هستهای نیست، بلکه برنامه جامع آینده ایران و قسمت می باشد. نقشه راه جمهوری اسلامی در ۱۰ سال آینده. برای آنکه راهی پیدا شود تا به نظر برسد نتایج اقدامات گذشته، در ایران و قسمت جبران شود. «برجام» برای هاشمی و ظریف، برای روحانی و دولت تدبیر و امید، برای مردم ایران و قسمت، روزنه امید می باشد، درمیانه آتش عصبیتها و کینههای گروههای خشونتطلب تروریستی و سعودی. تا به نظر برسد راهی باز شود به گذشته. به روزگاری که اوضاع سوریه و یمن و عراق اینگونه نبود. ای کاش میشد دوباره ایران و قسمت را به سال۸۴ برگرداند. خدا کند «برجام» بتواند. هاشمی از پیروزی، قطعنامه ۵۹۸ نقبی هم به برجام میزند و توافق هسته ای. از شیرینی جام زهر امام میگوید و از فرجام خوشایند برجام. هاشمی قطعنامه ۵۹۸ و برجام را همجنس میداند. اصل ماجرا در تعابیر نیست، در نتیجه می باشد. نتیجهاش هم کاملا هویداست. اگر قطعنامه ۵۹۸، آینده چندین ساله را رقم زد. برجام هم آیندهای چندین ساله را رقم خواهد زد. وقتی هاشمی میگوید انقلاب در سال۹۲ به مسیر خود برگشت؛ آن هم با رأی خاموش مردم و توافق هستهای. تعبیر کوچکی نمیگوید؛ چراکه خوب میداند چگونه رشته خیلیها را برای آینده دلخواهشان پنبه کرده می باشد!
“خواب پایداریها برای یکشنبه “، عنوان گزارش برجامی آرمان از روز یکشنبه و رای گیری مجلس درباره برجام می باشد: فردا مجلس شورای اسلامی شاهد به رایگذاری طرح یکفوريتي «اقدام متناسب و متقابل ايران در اجراي برجام» می باشد؛ طرحي كه به دولت اجازه ميدهد در چارچوب مصوبات شوراي عالي امنيت ملي به شكل داوطلبانه برجام را اجرایی كند. اما ظاهرا يكشنبهها روزهايی معمولی براي بهارستان نيست؛ يكشنبهها بايد با عينك ديگري به مجلس مشاهده كرد؛ عينك بيم و اميد. ۱۵ بهمن ۹۱ را نميتوان به فراموشي سپرد، همان يكشنبهاي كه قرار بود شيخ الاسلام وزير كار دولت احمدينژاد استيضاح شود اما در بخشي از اين مراسم فيلمي به درخواست رئیس دولت زمان پخش شد كه ارتباطي باموضوع استيضاح نداشت و برخي آن را اقدامی ناپخته از سوي وی ارزيابي كردند اما اين يكشنبه با آن يكشنبه هم شباهت و هم تفاوتهایی دارد. قرار می باشد روز يكشنبه تصميم نهايي درباره برجام در مجلس اتخاذ شود. چند روزي می باشد كه نسبت به احتمال رای منفی بهارستان به برنامه جامع اقدام مشترک گمانهزنی میشود و در صدر آن از اعضاي جبهه پايداري گفته ميشود اما مخالفان توافق هستهاي به چند طيف تقسیم میشوند. بخشي از آنها موفقيت تيم مذاكره دولت يازدهم را به معني ناتواني تيم مذاكرهکننده دولت احمدينژاد ارزيابي ميكنند و از آنجا كه از حاميان آن دولت بودند نميخواهند شاهد موفقيت دولت يازدهم باشند پس مخالفت ميكنند. برخي ديگر كه نگاهی دیگر به تحريم دارند و بهخوبي واقف هستند بايد به قول رئیسجمهور به فکر کار ديگري باشند چون اصليترين نتيجه توافق، رفع تحريمها و بيكاري كاسبان اين حوزه می باشد پس طبيعي می باشد كه آنها نیز تمايلي به توافق هستهاي و تاييد برجام در مجلس ندارند. برخي ديگر نه براي پذيرش ضعفهاي دولت قبل و نه براي شرایط اقتصادي ناشي از تحريم بلكه براي مخالفت با دولت يازدهم می باشد كه ميخواهند برجام در مجلس تاييد نشود و توافق هستهاي اجرایی نشود. از جمله اين دسته مخالفان ميتوان به اعضای جبهه پايداري اشاره كرد که سال۹۱ نقش پررنگي در خلق يكشنبه یادشده مجلس داشتند و چند روزي می باشد زمزمه نقشآفريني آنها در جلسه فردا به گوش ميرسد. روزنامه آرمان بار دیگر روش تخریب هم طیف خود ر یعنی صادق خرازی، را پیش گرفته و در گزارش کوتاهی با عنوان “خرازی در رویای لاریجانی شدن “، ورود خرازی به مجلس از قم را مورد کنکاش قرار داده می باشد: اما روز پنجشنبه بود که گفتوگویی متفاوت از صادق خرازی منتشر شد. مجری برنامه از او درباره شایعه کاندیداتوریاش از حوزه انتخابیه قم پرسید که او پاسخ داد: «شایعه می باشد که من در انتخابات آتی از قم کاندیدا میشوم.» و اظهارات بعدی او قابل تامل و البته جالب توجه بود چنانکه گفت: «تصمیم در خصوص حضورم در انتخابات با حزب نداست.» آیا صادق خرازی دیروز در جامه یک دیپلمات حرف میگفت؟ یا از موضع یک علاقهمند به کاندیداتوری از شهرستان بااهمیتی مانند قم. اگر کاندیداتوری خودش از قم را به صراحت هم رد نکرد میتوان اینگونه برداشت کرد که او نیازمند دریافت گزارشی از میزان گرایش به خود نزد افکار عمومی می باشد.البته از سوی دیگر با توجه به تکرویها و اقدامات غیرقابل پیشبینی او میتوان این تصور را داشت که به نظر برسد واقعا از حوزه انتخابیه قم در انتخابات حضور پیدا کند! او در بخش دیگری از سخنانش به انتخاب ظریف از سوی روحانی برای تصدی وزارت خارجه اشاره کرد و گفت: «انتخاب دکتر ظریف شاهکار روحانی در سال۹۲ بود. ظریف بهترین وزیر کابینه می باشد و من با توجه به اینکه با همه وزرای خارجه کار کردهام، وی را متخصصترین وزیر خارجه بعد از انقلاب میدانم. ظریف مرد ملی ایران می باشد و لیاقت رئیسجمهوری در سال ۱۴۰۰ را دارد. من هم اگر جای ظریف بودم با اوباما دست میدادم، زیرا دیپلمات برای صلح میرود نه جنگ!» مسؤولیت مشترک ملی/ همدانی، شهید مسابقه با نفوذ آمریکاروزنامه وطن امروز نیز تیتر یک خود را به جلسه فردای مجلس در گزارشی با عنوان “مسؤولیت مشترک ملی”، قرار داده می باشد: قطعا تصمیمسازی مجلس درباره سرانجام برجام و نحوه اجرای آن و ورود به مرحله پسابرجام، سخت و پراهمیت می باشد. از طرفی جامعه در حوزه مسائل اقتصادی گرفتار مشکلاتی جدی می باشد که به واسطه فضاسازی چند ساله جبهه رسانهای غربگرا و سادهاندیشی مشکوک برخی مسؤولان مشاهدهها را از داخل کشور به فضای بیرونی منحرف کرده و از طرف دیگر برجام بنا بر اقوال متحد متخصصان دارای نقاط ضعف غیرقابل چشمپوشی می باشد. با این حال نمایندگان مجلس موظفند به مسؤولیت تاریخی خود عمل کرده و فارع از نظرات جناحی حاکم بر لابیهای جانبی قدرت، تصمیمی ملی و تامینکننده نیازهای حقیقی جامعه اتخاذ کنند. انتظارات از مجلس را میتوان در قالب سیاههای مهم تیتر کرد. ملت از مجلس آیندهنگری میخواهد. آیندهنگری حکم میکند علاوه بر گرهگشایی از امور دولت حاضر، منافع ملی در درازمدت نیز سنجیده شود، چرا که بسیاری از بخشهای برجام در بازه زمانی یک تا چند ده ساله تعریف شده و برخی موارد مشتمل بر تاریخگذاری نامتناهی می باشد که نیازمند مذاکراتی در دهههای آینده می باشد. پس موظفیم پیش از اتخاذ تصمیم نهایی بیندیشیم پذیرفتن تعهدات متنوع به شکل فعلی چه تاثیری بر نسل آینده و منافع درازمدت ایرانیان خواهد گذاشت. با این احتساب طبیعیترین انتظار از مجلس شورای اسلامی این می باشد که صرفا اقوال مثبت اما بدون پشتوانه قانونی یک یا چند مسؤول آمریکایی با مشکلات حزبی بزرگ و عمر حاکمیتی محدود و در حال انقضا را ملاک تصمیمگیری قرار نداده و با بهکارگیری همه نظرات متخصصان ملی، کشور را از گرفتار شدن در چارچوب حقوقی سنگین، تاویلپذیر و نامتقنی که در حوزه استیفای حقوق ملت ایران نیز بنا بر متون تخصصی گزارش کمیسیون برجام، کمتوان می باشد، رهایی بخشد. دست خدا یاریگر همه نمایندگان و کارگزاران متعهدی می باشد که در راستای پیشبرد اهداف متعالی نظام جمهوری اسلامی ایران، سختترین وظایف را در یکی از حساسترین بزنگاههای تاریخ ایران بر دوش میکشند. ملت دعاگوی شماست.
یادداشت روز وطن به سردار همدانی با عنوان “همدانی، شهید مسابقه با نفوذ آمریکا”، اختصاص یافته می باشد: وقتی گفته میشود آمریکاییها برجام را به عنوان دریچهای برای نفوذ در ایران مینگرند؛ در واقع یک معنای مهم آن، وجود و آمادگی یک مجموعه داخلی برای میزبانی از آمریکاست. مقابله با نفوذ تنها به معنای انسداد مجاری از بیرون به درون نیست بلکه به نظر برسد بتوان گفت مهمترین دغدغه فعلی، چگونگی مدیریت و مهار مجاریای باشد که از درون به بیرون شرایط نفوذ را فراهم میکند. نفوذ یک معادله خطی نیست، بلکه یک معادله چندوجهی می باشد. همانگونه که وندی شرمن توافق را مشروط به چینش هماهنگ مکعب روبیک میدانست؛ ماجرای نفوذ نیز دقیقا وجهی از همین مکعب می باشد. بنابراین برای جلوگیری از نفوذ باید تمام اجزای موضوع، مدیریت شود. تلاش آمریکا برای نفوذ در ایران موضوع جدیدی نیست اما آنچه اکنون نفوذ آمریکا در ایران را حائز اهمیت کرده، اعتماد و اراده آمریکا برای یک سرمایهگذاری بزرگ در ایران می باشد. آمریکاییها تصور میکنند پس از سالها، فرمول مدیریت بخشهایی از سطوح تصمیمگیری در ایران را به دست آوردهاند. آنها همانگونه که بارها گفتهاند، تنگناهای اقتصادی را به عنوان بستر معادلات جدید سیاسی در ایران میدانند. بگذارید واقعبین باشیم؛ با توجه به واقعیاتی که در ایران امروز مشاهده میشود به نظر برسد عبارت «حضور» واقعیتر از «نفوذ» باشد. قطعنامه ۲۲۳۱ اگرچه به عنوان یکی از اسناد توافق هستهای میان ایران و ۱+۵ شناخته میشود اما مکانیسم ماشه در این قطعنامه در برآوردهای سیاسی، به عنوان اهرم نفوذ و متضمن حضور تعریف میشود. قطعنامه ۲۲۳۱ صراحتا این اجازه را به آمریکا میدهد که بدون نیاز به سایر همپیمانان خود در ۱+۵ توافق هستهای را لغو کند! اما برای چه؟ و چرا تیم مذاکرهکننده ایرانی که گفته میشود ساعتها بر سر ویرگولهای برجام چانهزنی کرده، مانع این حق استعماری نشده می باشد؟
۹۴/۷/۱۸ – ۱۲:۲۸ – ۲۰۱۵-۱۰-۱۰ ۱۲:۲۸:۴۳
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطالب: ۱]
فردا، مجلس یکشنبه تاریخی را رقم می زند؟/ سه کلمه ای که آمریکا را به وحشت انداخته می باشد
منبع : پورتال پورتال یک
لطفا نظر خود را درباره فردا، مجلس یکشنبه تاریخی را رقم می زند؟/ سه کلمه ای که آمریکا را به وحشت انداخته می باشد با ما در میان بگذارید.
بدون دیدگاه