عرفان راه معرفت الهی

عرفان راه معرفت الهی

عرفان راه معرفت الهی

عرفان‌
یکی‌ از راه‌های‌ (معرفت‌ الهی‌) می باشد‌ که‌ از ره‌گذر سلوک‌ و ریاضت‌
معقول‌ و مشروع‌ به‌ دست‌ می‌آید و بر منبع‌ دل‌ و تهذیب‌ و طهارت‌ درون‌
تکیه‌ دارد.

عرفان‌، شناخت‌ خدا و اسما و صفات‌ الهی‌ می باشد‌
و دارای‌ دو بخش‌ (عرفان‌ علمی‌)، که‌ به‌ تعبیر و تفسیر از (هستی‌) و
جلوات‌ الهی‌ می‌پردازد، و (عرفان‌ عملی) که‌ مراحل‌ و مقامات‌ سلوکی‌ را
در دست‌یابی‌ به‌ مقام‌ ولایت‌ الهی‌ و لقای‌ رب‌ّ و خداخو شدن‌ تبیین‌
می‌نماید و چنین‌ عرفانی‌ که‌ سیر از خود تا خدا و از کثرت‌ به‌ وحدت‌ می باشد‌
در سنت‌ و سیره علمی‌ و عملی‌ پیامبر اعظم‌۹ ظهور یافت‌ و خردگرایی‌ و
عقلانیت‌ از شاخصه‌های‌ اصلی‌ آن‌ به‌ شمار می‌رود. در عرفان‌ نبوی‌، عقل‌ و
عشق‌، فهم‌ و شهود، برهان‌ و عرفان‌، سلوک‌ فکری‌ و ذکری‌ قابل‌ جمع‌
هستند و هر کدام‌ ناظر به‌ مرتبه وجودی‌ خود می‌باشند و فرجام‌ چنین‌
عرفانی‌ رسیدن‌ به‌ (عقل‌ شهودی‌ و شهود عقلی) می باشد‌؛ یعنی‌ در شهود(عقل‌
بَرین) ظهور می‌کند و اوج‌ استعلای‌ عقلی‌ در سلوک‌ و شهود ناب‌ اسلامی‌
تحقق‌ می‌یابد و این‌ عرفان‌ از تعالی‌ و تعادل‌، عقلانیت‌ و معقولیت‌،
سلوک‌ و سیاست‌، معنویت‌ و مدیریت‌، معرفت‌ و عدالت‌ و… برخوردار می باشد‌.

   
تمامی‌ مراحل‌ حیات‌ طیّبه‌ نبوی‌ حکایت‌ از «عرفان‌ حقیقی‌» و سلوک‌
کارآمد و متعهد و درون‌گرا و برون‌گرا دارد که‌ درد خدا و خلق‌ را با هم‌
نشان‌ می‌دهد. آموزه‌های‌ نبوی‌ الهام‌ بخش‌ چنین‌ عرفان‌ پویا و پایانی‌
می‌باشد و در این‌ نوشتار به‌ آنها استناد و استشهاد شده‌ می باشد‌.

 

 مقدمه‌:

   
عرفان‌ نوعی‌ معرفت‌ خاص‌ می باشد‌ که‌ از طریق‌ (شهود و شدن‌)، (فقر و فنا)،
(شناخت‌ و شیدایی‌)، (سلوک‌ و وصول‌) به‌ دست‌ می‌آید و ره‌یافتی‌ درونی‌ و
انفسی‌ نه‌ بیرونی‌ وافاقی‌ و از سنخ‌ (تجربه) می باشد‌ که‌ از ره‌گذر تجرید و
تجرّد وجودی‌ و جوهری‌ تعیّن‌ می‌یابد. قرارگاه‌ مرکزی‌ عرفان‌، «قلب‌» و
روش‌ طریقتی‌ آن‌ تهذیب‌ و تزکیّه‌ و منزلگاه‌ نهایی‌اش‌ «قرب‌ و لقای‌
رب‌ّ» می باشد‌. عرفان‌ بر موضوع‌ «توحید» و «ولایت‌» یا خدا و انسان‌ کامل‌
استوار گشته‌ می باشد‌ و از ره‌گذر انصراف‌ از عالم‌ ماده‌ و طبیعت‌ به‌ سوی‌
جهان‌ معنا و ماوراء طبیعت‌ بر مدار «شریعت‌» و محور «عبودیت‌» تبلور
می‌یابد. عرفان‌، رازشناسی‌ و رازیابی‌ و رازدانی‌، هجرت‌ از دانایی‌ به‌
دارایی‌، علم‌ الیقین‌ به‌ عین‌ الیقین‌، حق‌ الیقین‌ و بردالیقین‌ می باشد‌.
با طی‌ طریقت‌ الهی‌، مقامات‌ معنوی‌ و سلوک‌ منازل‌ معنایی‌ ادراک‌ شدنی‌
می باشد‌؛ پس‌ عرفان‌ از سنخ‌ «تجربه‌» و «تعبیر» در ساحت‌ عرفان‌ عملی‌ و
علمی‌ می باشد‌ تا عرفان‌ علمی‌ یا نظری‌، «تفسیر هستی‌» یا نوعی‌ جهان‌ بینی‌
عرفانی‌ و عرفان‌ عملی‌ یا عینی‌، تجربه‌ باطنی‌، اتّحادی‌ و نهادی‌ باشد و
«بود و نبود» موضوع‌ عرفان‌ علمی‌ و «باید و نباید» سلوکی‌ «تعیین‌
کننده‌» راه‌ و رسم‌ منزل‌ها در عرفان‌ عملی‌ با جهت‌ فتوحات‌ غیبی‌ در
رسیدن‌ به‌ قلّه‌ منیع‌ «توحید ناب‌ و کامل‌» قرار گیرد. از این‌ رو عرفان‌
ناب‌ تنظیم‌ «رابطه‌ها» در روابط‌ «انسان‌ باخدا» و نشانی‌ از آن‌ «بی‌
نشان‌» در راه‌ رسیدن‌ به‌ دیدار سر شناس‌ می‌باشد که‌ در اصطلاح‌، آن‌ را
«سیر و سلوک‌» می‌نامند.

    عارفان‌ بزرگ‌ نیز در تبیین‌
چیستی‌ عرفان‌ گفته‌اند: «العارف‌ من‌ اشهد الله‌ ذاته‌ و صفاته‌ و افعاله‌
فالمعرفة حال‌ تحدث‌ عن‌ شهود» (کاشانی‌، ۱۳۷۰، ج‌۲، ص‌ ۱۰۴).

   
یعنی‌ عارفان‌ دعوت‌ شدگان‌ و فراخوانده‌های‌ ذات‌ الهی‌ برای‌ «شهود»
اسمای‌ ذات‌، صفات‌ و افعال‌اند و عرفان‌ از نوع‌ «حال‌» می باشد‌ نه‌ «قال‌».
عرفان‌ از جنس‌ سوختن‌، گداختن‌، دیدن‌ و مواجهه‌ می باشد‌ نه‌ ساختن‌،
گفتن‌، شناختن‌ و مشافهه‌. شیخ‌ الرئیس‌ بوعلی‌ سینا در تعریف‌ عرفان‌ و
عارفان‌ می‌گوید: «و المنصرف‌ بفکره‌ الی‌ قدس‌ الجبروت‌ مستدیماً لشروق‌
نورالحق‌ فی‌ سرّه‌ یخص‌ باسم‌ العارف‌؛ آن‌ کسی‌ که‌ فکر خود را متوجه‌
عالم‌ قدس‌ کرده‌ می باشد‌ تا نور حق‌ پیوسته‌ بر باطنش‌ بتابد «عارف‌» نامیده‌
می‌شود» (ابوعلی‌ سینا، ۱۳۷۴، ص‌ ۴۰۰؛ مطهری‌، ۱۳۸۰، ج‌۲، ص‌ ۱۷۲ـ۱۴۳ و
حسن‌زاده‌ آملی‌، ۱۳۷۹، ص‌ ۲۴۵ـ۲۴۳).

    یا با عنایت‌ به‌
مقامات‌ سلوکی‌ گفته‌ می باشد‌: «العرفان‌ مبتدءٌ من‌ تفریق‌ و نفض‌ و ترک‌ و
رفض‌ ممعن‌ فی‌ جمع‌، هوجمع‌ صفات‌ الحق‌ لذات‌ المرید بالصدق‌، منته‌ الی‌
الواحد، ثم‌ وقوف‌؛ عرفان‌ از تفریق‌، نفض‌، ترک‌ و رفض‌ آغاز می‌شود، و
در جمع‌ عمق‌ می‌یابد که‌ عبارت‌ می باشد‌ از جمع‌ شدن‌ صفات‌ برای‌ ذات‌ مرید
صادق‌، و به‌ واحد منتهی‌ می‌شود و آن‌ گاه‌ ماندن‌ و توقف‌ کردن‌ می باشد‌».
(ابوعلی‌ سینا، پیشین‌، ص‌ ۴۱۹).

    نتیجه‌ این‌که‌:
عرفان‌ پرواز به‌ سوی‌ عالم‌ قدس‌ و نورگیری‌ از منبع‌ نور مطلق‌ و تحولی‌
جوهری‌ از خود تا خدا و مستغرق‌ دریای‌ توحید و فناء فی‌ الله‌ و بقاء
بالله‌ گشتن‌ می باشد‌… اما به‌ رغم‌ تبیین‌ و توصیف‌ها ی‌ نغز و پر مغز از
حقیقت‌ عرفان‌ به‌ وسیله‌ عارفان‌ بزرگ‌ و سترگ‌، آن‌گاه‌ که‌ وارد
آموزه‌های‌ نبوی‌ و سنّت‌ و سیره‌ محمّدی‌۹ می‌شویم‌ عرفان‌ ناب‌ رنگ‌ و
رایحه‌ای‌ شیرین‌ و دلنشین‌ می‌یابد و عرفان‌ در دل‌ و دیده‌ انسان‌ کامل‌
مکمل‌ چون‌ پیامبر اعظم‌۹ یعنی‌ اعتراف‌ به‌ «جهل‌» در ادراک‌ حقیقت‌ خدا و
اسمای‌ جمال‌ و جلال‌ الهی‌ و اعتراف‌ به‌ «عجز» از بندگی‌ و سلوک‌ حقیقی‌
آن‌ معبود راستین‌ و سر شناس‌ حقیقی‌، تا عرفان‌ در ساحت‌ نظری‌ علمی‌،
روایت‌ جهل‌ سالک‌ برمدار «ما عرفناک‌ حق‌ معرفتک‌» (مجلسی‌، ۱۳۶۳، ج‌ ۸،
ص‌ ۱۴۶ و مجلسی‌، ج‌ ۶۸، ص‌ ۲۳) باشد و در جنبه‌ عملی‌ عینی‌، حکایت‌ از
عجز سالک‌ بر محور «ماعبدناک‌ حق‌ عبادتک‌) داشته‌ باشد؛ چه‌ این‌که‌ هویت‌
مطلق‌ لابشرط‌ مقسمی‌ عنقایی‌می باشد‌ که‌ شکار هیچ‌ کس‌ از متکلمان‌، حکیمان‌
و عارفان‌ نخواهد شد. علی‌۷ فرمود: «لایدرکه‌ بعد الهمم‌ و لا یناله‌ غوص‌
الفطن‌» (همان‌). چنان‌که‌ عارفان‌، به‌ این‌ معنای‌ منیع‌ توجه‌ داشته‌ و
گفته‌اند: «اما الذات‌ الالهیه‌ فحار فیها جمیع‌ الانبیاء و الاولیاء»
(قیصری‌، ۱۴۱۶، ص‌ ۷۰ـ۶۹).

    به‌ همین‌ دلیل‌، عرفان‌
یگانه‌ و یکتا تماشا‌، یکی‌ شدن‌ و نظر به‌ عالم‌ و آدم‌ از آئینه‌ وحدت‌
تجلی‌، وحدت‌ شهود و وحدت‌ وجود به‌ قرائت‌ عارفان‌ حقیقی‌ می باشد‌ و فرجام‌
عرفان‌ «توحید محض‌ و محض‌ توحید» می باشد‌ و مناجات‌ شیرین‌ و دلنشین‌ نبوی‌
که‌ سروده‌ای‌ از سرّ هستی‌ می باشد‌، یعنی‌ «… الهی‌ سجدلک‌ سوادی‌ و خیالی‌ و
بیاضی‌…» حکایت‌ از فنای‌ فعلی‌، صفاتی‌ و ذاتی‌ عبد سالک‌ در معبود و
مسلوک‌ الیه‌ می باشد‌ که‌ به‌ تعبیر محقق‌ طوسی‌: توحید یکی‌ گفتن‌ و یکی‌
کردن‌ باشد و توحید به‌ معنای‌ اول‌ شرط‌ باشد در «ایمان‌» و… و به‌ معنای‌
دوم‌ «کمال‌ معرفت‌» باشد…» (پیشین‌) و به‌ تعبیر قیصری‌: «اعلم‌ ایّدک‌
الله‌ ان‌ّ الوصول‌ الی‌ الله‌ سبحانه‌ قسمان‌: علمی‌ و عملی‌و اما العملی‌
مشروط‌ بالعلمی‌» (قیصری‌، ۱۳۵۷، ص‌ ۳۵) تا سالک‌ در سلوک‌ تدریجی‌ و طی‌ّ
مقامات‌ معنوی‌ به‌ مرتبه‌ «جز خدا هیچ‌ ندیدن‌» برسد و به‌ تعبیر عمیق‌ و
انیق‌ علامه‌ جوادی‌ آملی‌: «عرفان‌ علماً وعملاً سیر از «خدا به‌ سوی‌
خدا» می باشد‌.» (جوادی‌ آملی‌، تفسیر تسنیم‌، ۱۳۷۹، ج‌ ۱، ص‌۴۸۷).

چرا عرفان‌ خردگرا؟

   
با توجه‌ به‌ مطالب‌ پیش‌ گفته‌، علت‌ این‌که‌ عنوان‌ مقاله‌ «عرفان‌
خردگرا» بر اساس‌ سنت‌ و سیره‌ نبوی‌ تعیین‌ گردیده‌، عبارت‌ می باشد‌ از:

الف‌)
عرفان‌ ناب‌ اسلامی‌ نه‌ تنها عقل‌ گریز وعقل‌ ستیز نیست‌ بلکه‌ جامع‌
جمیع‌ کمالات‌ عقلیه‌ در سیر عقل‌ نظری‌ وعملی‌ وتمامیّت‌ عقلانیت‌ می باشد‌
وبه‌ حکم‌ این‌که‌ «عالی‌»، «دانی‌» را در درون‌ خویش‌ دارد، در عرفان‌
حقیقی‌ «عقل‌ به‌ کمال‌ رسیده‌» متجلّی‌ می باشد‌ و نه‌ تنها «مانعة الجمع‌»
نیستند بلکه‌ به‌ صورت‌ بسیط‌، عقل‌ در عرفان‌ و معرفت‌ قلبی‌ ظهور دارد
که‌ عرفان‌ منهای‌ عقل‌ و برهان‌، عرفان‌ منهای‌ عرفان‌ می باشد‌؛ زیرا هر دو
«نورند» و نور عقل‌ ومعرفت‌ برهانی‌ در نور قلب‌ و معرفت‌ عرفانی‌ جلوه‌ گر
می باشد‌ و نور با نور در تضاد و تعارض‌ نیست‌ بلکه‌ در تعاضد و توافق‌اند
واساساً راه‌ عرفان‌ از عقل‌ می‌گذرد. عرفان‌ عقل‌ استعلا یافته‌ و متّصل‌
به‌ عقل‌ فعّال‌ می باشد‌ و چون‌ در سیره‌ نبوی‌ اصالت‌ از آن‌ «عقل‌» و «خرد»
می باشد‌، عرفان‌ ناب‌ نیز عقل‌پذیر و عقلانی‌ می باشد‌ و خرد استدلالی‌ و خام‌ به‌
میخانه‌ عرفان‌ و شهود و در این‌ ضیافت‌ رحمانی‌ و وحیانی‌ دعوت‌ شده‌ تا
پخته‌ و گداخته‌ گردد و از عقل‌ هیولانی‌ و بالقوه‌ به‌ عقل‌ بالمستفاد
رسیده‌ و با طی‌ّ مدارج‌ سرّ، خفی‌ّ، و اخفی‌ به‌ مرتبه‌ «عقل‌ شهودی‌»
برسد، چنان‌که‌ عقل‌ جزوی‌ و معاشی‌ یا قیاسی‌ و حساب‌گرانه‌ «عقال‌» و
رهایی‌ از آن‌ عین‌ رسیدن‌ به‌ عقل‌ نوری‌ و تجرّدی‌ و توحیدی‌ می باشد‌ و آن‌
پیر فرزانه‌ میکده‌ عشق‌ و عرفان‌ گفته‌ می باشد‌:

    این‌ ما و منی‌ جمله‌ ز عقل‌ می باشد‌ و عقال‌ می باشد          ‌ در خلوت‌ مستان‌ نه‌ منی‌ هست‌ و نه‌ مایی‌

                                                                                                                                                                
(پیشین‌)

  آری‌، «عقل‌ فلسفی‌» اگر چه‌ دارای‌ منزلت‌
رفیعی‌ در حوزه‌ معرفت‌ از حیث‌ «معرفت‌ شناسی‌» می باشد‌ اما توان‌مندی‌ لازم‌
در ورود به‌ «شبستان‌ شهود» ودیار «بزم‌ وجود» را نداشته‌ وباید لبیک‌
گوی‌ دعوت‌ عرفان‌ و عارفان‌ باشد تا به‌ عقل‌ عرفانی‌ و شهودی‌ استعلا
یابد؛ زیرا:

                  دائماً او پادشاه‌ مطلق‌ می باشد‌                    در مقام‌ عزّ خود مستغرق‌ می باشد‌

             او به‌ سر ناید زخود آن‌جا که‌ اوست‌            کی‌ رسد عقل‌ وجود آن‌جا که‌ اوست‌

                           

                                                                                                                (عطار
نیشابوری‌، بی‌تا).

ب‌) عرفانی‌ که‌ در حوزه‌ معرفتی‌ و
معنویتی‌ با عقل‌ سلیم‌، فطری‌ واستکمال‌ یافته‌ در تعارض‌ باشد واز
عقلانیت‌ و معقولیت‌ بهره‌مند نباشد در سیره‌ نبوی‌ مردود و مطرود می باشد‌؛
زیرا «عالی‌»، «دانی‌» را انکار نمی‌کند و عقل‌ ستیزی‌ تا مرز عقل‌ زدایی‌
ندارد وتفسیر عرفانی‌ از هستی‌، خدا، انسان‌ و… تفسیری‌ عقل‌پذیر می باشد‌ و
چه‌ باید کردن‌های‌ عرفان‌ اصیل‌ در مقام‌ سیر و سلوک‌ اگرچه‌ طَوْری‌
ورای‌ طَوْر عقل‌ درمرتبه‌ شهود می باشد‌ اما ضدّیت‌ با عقل‌ نداشته‌ و به‌
تعطیل‌ عقل‌ و قوای‌ ادراکی‌ نمی‌انجامد، بلکه‌ عقل‌ را به‌ جهاد و اجتهاد
برتر فرا می‌خواند عرفان‌ ناب‌ محمّدی‌۹ از ویژگی‌هایی‌ بهره‌مند می باشد‌ که‌
عقل‌ رشد یافته‌ و بی‌شائبه‌ پذیرای‌ آن‌ می باشد‌؛ زیرا نه‌ افراط‌ و نه‌
تفریط‌ بلکه‌ معرفت‌ و عدالت‌ در آن‌ موج‌ می‌زند واساساً زبان‌ تفسیری‌ و
تعلیمی‌ عرفان‌ ناب‌ «عقل‌» و تفسیر عقلانی‌ می باشد‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ «زبان‌
فلسفی‌» ظرف‌ معانی‌ واشارات‌ و بشارات‌ عرفانی‌ واقع‌ می‌شود و عرفان‌
برای‌ فلسفه‌ الهی‌ راه‌گشایی‌ و مسئله‌آفرینی‌ می‌کند و در حکمت‌ متعالیه‌
صدرایی‌، برهان‌ و عرفان‌ به‌ هم‌ نزدیک‌ می‌شوند تا «جداناپذیری‌» عرفان‌
و برهان‌ درسایه‌ سار شجره‌ طیّبه‌ قرآن‌ وعترت‌ تایید و تضمین‌ گردد.

   
عرفان‌ ناب‌ نبوی‌ از آسیب‌های‌ عقل‌ گریزی‌ واجتهاد ستیزی‌ کاملاً جدا و
از خَبْط‌ و خطاهای‌ نظری‌ وعملی‌ عرفان‌ کاذب‌، ضد عقلی‌ و ضد اعتدالی‌
مبّرا و منزّه‌ می باشد‌. به‌ همین‌ دلیل‌، عرفان‌ نبوی‌، «عرفانی‌ خردگرا»
می باشد‌ نه‌ «خردگریز»، عقل‌ ستاست‌ نه‌ عقل‌ ستیز و پیام‌ آن‌ این‌ می باشد‌ که‌:

         نهادم‌ عقل‌ را ره‌ توشه‌ از می                             ‌زشهره‌ هستی‌اش‌ کردم‌ روانه‌

                                                                                                                                 
(حافظ‌ شیرازی‌، بی‌تا، غزل‌ ۱۴۳).

 یا

          این‌ خرد خام‌ به‌ میخانه‌ برتا                              می‌لعل‌ آوردش‌ خون‌ به‌ جوش‌

                                                                                                                                        
           (پیشین‌، غزل‌ ۱۲۰).

    پیامبر اکرم‌۹ در
سفارشی‌ به‌ علی‌۷ فرمود: «یا علی‌! اذا تقرّب‌ العباد الی‌ خالقهم‌ بالبرّ
فتقرِّب‌ الیه‌ بالعقل‌ تسبقهم‌؛ ای‌ علی‌! هنگامی‌ که‌ بندگان‌ با عمل‌
نیک‌ به‌ سوی‌ آفریدگارشان‌ نزدیک‌ می‌شوند تو با اندیشیدن‌ و خردورزی‌ از
آنها پیشی‌ بگیر». (طبرسی‌، ۱۴۱۱، ص‌ ۲۵۱).

 عرفان ,تصوف ,مقاله

منبع : http://iranikan.rozblog.com

تهیه و گرد آوری : وبسایت تفریحی و سرگرمی پورتال یک

لطفا نظرات خود را درباره مطالب عرفان راه معرفت الهی با ما در میان بگذارید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب جدید
در گردهمایی ۳ هزار فروشنده صنف الکتریکی از کل کشور در بروکس مطرح شد: تنوع کالا، کیفیت، قیمت مناسب و گارانتی راز موفقیت بروکس در بازار صنعت برق

در گردهمایی ۳ هزار فروشنده صنف الکتریکی از کل کشور در بروکس مطرح شد: تنوع کالا، کیفیت، قیمت مناسب و گارانتی راز موفقیت بروکس در بازار صنعت برق سایت تفریحی پورتال یک :: لطفا در ادامه در گردهمایی ۳ هزار فروشنده صنف الکتریکی از کل کشور در بروکس مطرح شد: …

مطالب جدید
بهترین آبرسان برای پوست خشک چیست؟

بهترین آبرسان برای پوست خشک چیست؟ سایت تفریحی پورتال یک :: لطفا در ادامه بهترین آبرسان برای پوست خشک چیست؟ را ببینید. احساس کشیدگی پوست، سوزش، قرمزی و خارش جزء علائمی هستند که نشان می دهند شما پوستی خشک و حساس دارید! خشکی پوست یکی از مشکلاتی است که به …

مطالب جدید
آموزش تصویری مراحل بازیابی رمز پیج اینستاگرام

آموزش تصویری مراحل بازیابی رمز پیج اینستاگرام سایت تفریحی پورتال یک :: لطفا در ادامه آموزش تصویری مراحل بازیابی رمز پیج اینستاگرام را ببینید. مدت زمان مطالعه این مقاله ۶ دقیقه بسیاری از کاربران به نظر برسد ندانند که فراموشی رمز اکانت پیج اینستاگرام می‌تواند به از دست رفتن پیج …

خرید کامپیوتر,خرید سخت افزار,خرید رم,خرید کارت گرافیک,خرید مانیتور,رم 8 گیگ DDR3,رم 8 گیگ DDR4,ثبت نام لاتاری آمریکا