صبحانه‌ای با طعم "بودن"

صبحانه‌ای با طعم "بودن"

در ادامه از صبحانه‌ای با طعم "بودن" تماشا نمایید.

به تازگی در برخی ایستگاه های مترو طرح "صبحانه سالم" اجرا می‌شود. چند روزی بدون توجه و اعتنا به میزهای عرضه‌ی این صبحانه از کنارشان می‌گذشتم؛ اما یک روز صدای پر از احساس یک پسر جوان در ایستگاه مترو "ارم سبز" توجه مرا جلب کرد. از روی کنجکاوی به میز کار او نزدیک شدم و نشانه‌ها و نوشته‌هایی که روی بسته‌ی صبحانه بود را مرور کردم. یک خانم جوان هم کنارش بود و در فروش صبحانه به او کمک می‌کرد.

طرح "صبحانه سالم" با حمایت از اشتغال معلولان اجرا می‌شود و زمان عرضه این صبحانه هر روز از ساعت ۸ تا ۱۰ صبح در تعداد زیادی از ایستگاه‌های مترو هست. اسم این صبحانه، "ریحون" هست و در بسته‌های ۲هزار و ۲هزار و۵۰۰ تومانی به فروش می‌فروشد و اگر ما یک‌روز صبحانه نخورده باشیم، گزینه‌ی مناسبی هست. حتی می‌شود از این بسته‌ها برای عصرانه استفاده کرد.

از اینکه چند روز بی‌اعتنا و بی‌تفاوت از کنار این آدم‌ها و احساس خوبشان عبور کرده بودم، پشیمان شدم و خودم را سرزنش کردم.

**

تمام قطارهای مترو صندلی‌هایی مخصوص معلولان و سالمندان دارند. اما کمتر شاهد هستم که یک معلول یا سالمند روی این صندلی‌ها نشسته باشد. شما هم اگر دقت کرده باشید حتما می‌دانید که این صندلی‌ها همیشه در اشغال دیگران هست!

دیشب که از دفتر روزنامه با مترو  به سمت خانه می‌رفتم شاهد بودم که یک شهروند نابینا در قطار مترو ایستاده بود اما صندلی‌های مخصوص معلولان را جوان‌هایی اشغال کرده بودند که یا سرشان توی گوشی بود یا اینکه بی‌تفاوت مشغول تماشای اطراف بودند.

واقعا نمی‌توانم حال و تفکر این آدم‌های بی‌خیال را درک کنم؛ واقعا اعتراف می‌کنم که در فهم و درک آنها ناتوان هستم. آیا واقعا کار سختی هست که به نوشته‌های بزرگ، درشت و چشمگیر بالای این صندلی‌ها توجه کرد: "اولویت نشستن با سالمندان و معلولان"؟ بالای تک‌تک این صندلی‌ها تصویر عصا و ویلچر نصب شده هست اما اصلا نمی‌توانم درک کنم که تعداد زیادی از شهروندان چرا خودشان را به "ندیدن" می‌زنند و یا اینکه توجه نمی‌کنند؟ اینهمه شهروند… اینهمه بی‌خیالی… اینهمه زیر پا گذاشتن حقوق دیگران.

جالب هست که دیروز صبح هم توی قطار ایستاده بودم که یک صندلی مخصوص معلولان و سالمندان خالی شد. یعنی یک جوان برخاست و از قطار پیاده شد و آن صندلی خالی شد.  جوان دیگری که آنجا نشسته بود به من اشاره کرد که کنارش یک صندلی خالی هست و من می‌توانم آنجا بنشینم! امتناع من باعث تعجب او شده بود و البته نشستن او روی آن صندلی، تعجب و تاسف من را به دنبال داشت. کمی آنطرف‌تر تعدادی سالمند ایستاده بودند.

واقعا نمی‌دانم؛ به نظر برسد هم من اشتباه فکر می‌کنم. به نظر برسد رفتار درست، همان هست که خیلی‌های دیگر دارند و اشتباه از من هست؛ گاهی به خودم و نیز به تعداد اندکی از مردم که به این موارد حساس هستند و رعایت می‌کنند، شک می‌کنم. به نظر برسد ما اشتباه می‌رویم. احتمالا در بی‌توجهی و بی‌خیالی، منافعی هست که ما از آن بی‌خبریم.

تهیه و گرد آوری : پورتال تفریحی و سرگرمی پورتال یک

لطفا نظرات خود را درباره مطالب صبحانه‌ای با طعم "بودن" با ما در میان بگذارید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب جدید
در گردهمایی ۳ هزار فروشنده صنف الکتریکی از کل کشور در بروکس مطرح شد: تنوع کالا، کیفیت، قیمت مناسب و گارانتی راز موفقیت بروکس در بازار صنعت برق

در گردهمایی ۳ هزار فروشنده صنف الکتریکی از کل کشور در بروکس مطرح شد: تنوع کالا، کیفیت، قیمت مناسب و گارانتی راز موفقیت بروکس در بازار صنعت برق سایت تفریحی پورتال یک :: لطفا در ادامه در گردهمایی ۳ هزار فروشنده صنف الکتریکی از کل کشور در بروکس مطرح شد: …

مطالب جدید
بهترین آبرسان برای پوست خشک چیست؟

بهترین آبرسان برای پوست خشک چیست؟ سایت تفریحی پورتال یک :: لطفا در ادامه بهترین آبرسان برای پوست خشک چیست؟ را ببینید. احساس کشیدگی پوست، سوزش، قرمزی و خارش جزء علائمی هستند که نشان می دهند شما پوستی خشک و حساس دارید! خشکی پوست یکی از مشکلاتی است که به …

مطالب جدید
آموزش تصویری مراحل بازیابی رمز پیج اینستاگرام

آموزش تصویری مراحل بازیابی رمز پیج اینستاگرام سایت تفریحی پورتال یک :: لطفا در ادامه آموزش تصویری مراحل بازیابی رمز پیج اینستاگرام را ببینید. مدت زمان مطالعه این مقاله ۶ دقیقه بسیاری از کاربران به نظر برسد ندانند که فراموشی رمز اکانت پیج اینستاگرام می‌تواند به از دست رفتن پیج …

خرید کامپیوتر,خرید سخت افزار,خرید رم,خرید کارت گرافیک,خرید مانیتور,رم 8 گیگ DDR3,رم 8 گیگ DDR4,ثبت نام لاتاری آمریکا