سکانس جالب و خواندنی از سریال مرد هزار چهره
- بهدست: Aryan
- دستهبندی: مطالب جدید
سکانس جالب و خواندنی از سریال مرد هزار چهره
چه دفاعی از خودم بکنم جناب قاضی؟!
من بی دفاعم، من شریف تربیت شدم، من شریف بزرگ شدم
نه کسی منو می شناخت، نه کسی بنده رو می دید
نه ثروتمند بودم و نه هیچ چیز دیگر
همه سهم بنده از زندگی کار کردن در زیر زمین اداره بایگانی بود لای پرونده ها
من سا…ده بودم من همه چیز رو باور می کردم
من با هیچ کس مخالفت نمی کردم، سرم به کار خودم بود و شریف بودم
من نمی خواستم به بانک برم، من نمی تونستم طبابت کنم، من نمی تونستم سرهنگ باشم، من نمی خواستم شعر بگم، من مقاومت کردم تا حد توانم، اما من توانم کم بود.
بنده ضعیف بودم، برای خودم ضعیف بودم و برای دیگران
و من به همه احترام می گذاشتم، من به همه احترام می گذاشتم،
و من شروع کردم به بازی کردن
و من شروع کردم به سرگرم شدن
و بعضی زمان ها یادم رفت که کجام
و همه این هایی که می گند مال من نیست، حق من نیست
” و من اشتباهی ام”
من از اولش هم اشتباهی بودم
بله من یادم رفت که این ها مال من نیست و من اشتباهی ام،
تقصیر من بود
تقصیر دیگران هم بود
اما خدایا تو شاهدی که من هیچ چیزی رو برای خودم برنداشتم
من هیچ چیز رو توی جیبم نذاشتم
من از سهم کسی نزدم
من فقط اشتباهی بودم
خدایا تو شاهدی که من چیزی رو خراب نکردم
خدایا تو شاهدی که من کسی رو اذیت نکردم
من فقط اشتباهی بودم
چه دفاعی از خودم بکنم؟!
من بی دفاعم
حالا من مانده ام و تقاص این همه اشتباه دیگران و بازیگوشی خودم
جناب قاضی من از هیچ کس توقعی ندارم
خدایا تو منو ببخش، من اشتباهی بودم!
♥♥♥ به افتخار مهران مدیری
سکانس جالب و خواندنی از سریال مرد هزار چهره
تهیه و گردآوری:پورتال ۱
لطفا نظرات خود را درباره سکانس جالب و خواندنی از سریال مرد هزار چهره با ما در میان بگذارید
بدون دیدگاه