دلنوشته های زیبای دلتنگی عاشقانه
- به‌دست: Aryan
- دسته‌بندی: مطالب جدید
دلنوشته های زیبای دلتنگی عاشقانه
دلی که بردی…
نگاهی که دزدیدی…
احساسی که پژمردی…دستانی که گرفتی…صدایی که با آن آرام گرفتی…
نان و نمکی که خوردی…حتی نمکدانی که شکستی..
همه حلالت باشند..
(جز لرز دلم در اولین نگاهت…)
.
.
حرامش باد آنکه پر کرد جای مرا……
بگذار بگویم:
بغض که می کنی،
گریه ام می گیرد،
خنده ات که بگیرد،
حالم از همیشه بهتر هست…
می بینی زندگی ام را؟!
به دلت بند هست
بند دلم…
گاهی دلی برای تو دلتنگ می شود،
گاه رنگها برای تو بیرنگ می شود .
گاه خاطری به یاد تو خشنود و دلخوش هست ،
گاهی لبی برای تو لبخند میزند .
گاهی نفس ز سینه نمی آید از غمت ،
گاهی ز شوق بودنت ، نفسی بند می شود
آدمها می آیند و با لجاجت می گویند:
بی احساس نباش
با تمام وجود عاشقت می کنند و می روند …
وقتی رفتن می گویند :
احساساتی نشو ..
قلب ، مهمانخانه نیست که آدم ها بیایند
دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند
قلب ، لانه ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود
و در پاییز باد آن را با خودش ببرد
قلب؟ راستش نمی دانم چیست،
اما این را می دانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب هست!
یک عاشقانه آرام _ نادر ابراهیمی
چه سخت هست نبودنت در کنارم
خیلی سخت…!!!
از اینکه بدون تو باید روز را شب کنم وشب را روز
تمام لحظه هایم شده خاطرات باتو بودن
خاطراتی که تو رویا باهم بوده ایم..
گاهی باید رد شد ، باید گذشت ؛
گاهی باید در اوج نیاز نخواست ..
گاهی باید کویر شد و با همه تشنگی
منت هیچ ابری را نکشید ..
گاهی برای بودن باید محو شد ، باید نیست شد
گاهی برای بودن ؛ باید نبود …
گاهی باید چترت را برداری و رهسپار کوچه هایی شوی
که مدت هاست هیچ رهگذری از آن عبور نکرده
گاهی باید نباشی ..
قلب نیست لعنتی !!!
چیزی هست در دلم آویخته به بندی
تاب می‌خورد بینِ بغض‌هایِ من
و درد‌هایِ زندگی
نه می‌‌ایستد که مرا راحت کند
نه می‌تپد که ماتمِ تو را کم کند
نیکی فیروزکوهی
در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت در حالی که گویی ایستاده بودم و چه غصه هایی که سپیدی موهایم را حاصل شد در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود دریافتم کسی هست که اگر بخواهد می شود و اگر نه نمی شود به همین سادگی…
چشمانت
آرامـش را به حـساب زنـدگی ام واریــز می کند
چشمانت
باعث می شود دنــیا با مـن راه بـیاید
چشمانت
واسطه ای می شود که خــدا حرفــهایم را بـهتر بفهمد
چشمانت
هــر ســاعتی را به خــواب وادار می کند
چشمانت
ســرمنــشاء تــمام رنــگ هاست
چشمانت
آری چـشـمـانـت را دو دسـتی بـچسب
که تـــمام دارایــی مـن هست..
هیــــــس!ساکتــــ
فریـــــــادت را بی صدا کن
بــــــغضت را نوش جان کن
و اشکــــــــ هایت را پنهان
اینجا هیچـــکس به فکر دیگری نیست
همه در تـــــــــــکاپوی خواسنه های خویش هستند
و برای رسیــــــــــــــدن به مرادشان از تو هم می گذرند
شکـــــــ نکـــــن
هیـــــچ گاه”
به خاطـــــر “هیـــــچ کـــــس”
دســـــت از “ارزشــــهایت” نکـــــش…
چــــون زمانــــی که اون فـــرد از تــــو دســـــت بکشــــد،
تــــو مـی مانـــی و یـــک “مـــن ” بــــــی ارزش…
تنهایی
چیزهای زیادی
به انسان می آموزد
اما تو نرو
بگذار من نادان بمانم …
اندوه که از حد بگذرد.،
جایش را میدهد به یک بی اعتنایی مزمن،،
دیگر مهم نیست ، بودن یا نبودن
دوست داشتن یا نداشتن،،
آنچه اهمیت دارد
کشداری رخوتناک حسی هست که دیگر تورا به پورتال یک نمی کشاند!
در آن لحظه فقط در سکوت غرق میشوی و
دیدن میکنی و دیدن…!
حـواس مـــرا تــنــت کــن
و هـیــچ وقـت از تـنــت درش نـیـاور …
بــا حـــواس مـن
دلــت را بــه دریـــا بــزن
آبـتـــنـــى کن
بــا حـــواس مــن
خــواب …
بـبـیــن …
راه بــــرو …
بــا حــواس مــن …
مجله تالاب
به نظر برسد
پر رنگ تر شوم
اگر سایه ام را بشناسی
به همین سادگی
می ترسم
خود را بتکانم
و تو
از من بریزی
به همین سادگی
و آفتاب
با آن صبر بلندش
کنج حیاط نشست
اما چه صبورتر بودند
فالگیرانی
که تو را
کف دست هایم دیدند و
هیچ نگفتند ..
لوس نیستم
اما دوست دارم
از سرکول اونی که دوستش دارم آویزون بشم
وقتی کلافه هست بپرم بغلش بوسش کنم
بشینم رو به روش واسه گاز گرفتن
گردنش نقشه بکشم
عکسشو با ته ریش بکشم بگم اینجوری خشمل تری
ولی بلدم تو اوج شیطنتم
براش خانومی کنم
مـرد رویاهام ﮔـﻮشـِﺖُ ﺑـﻴـﺎﺭ :
ﺑﮕـــﺬﺍﺭ ﻫــــﺮﭼﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫـــﺪ ﺑﺸﻮﺩ
ﻫﺮ ﺍﺗﻔﺎﻗــــی ﻛﻪ ﻣﻴﺨــﻮﺍﻫﺪ ، ﺑﻴﻔـــﺘﺪ
ﺍﺻﻼ ﺩﻧﻴـــﺎ ﺑﻬﻢ ﺑﺮﻳــــﺰﺩ . .
ﺗﺎ ﻭﻗﺘــــی ﻛﻪ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﮔﺮﻣــــﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳـــﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭ ﻫـــﺮ دﻡ ﻧﻔـــﺲ ﻫـــﺎﻳﺖ ﺑﻪ ﮔﻮﻧــــﻪ ﺍﻡ ﻣﻴﺨــــﻮﺭﺩ
ﺧﻮﺷﺒﺨــــﺖ ﺗﺮﻳـــﻦ دخــــــتر ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻨـــــﻢ
دلنوشته های زیبای دلتنگی عاشقانه
تهیه و گردآوری:پورتال ۱
لطفا نظرات خود را درباره دلنوشته های زیبای دلتنگی عاشقانه با ما در میان بگذارید
بدون دیدگاه