شب گذشته ( پنج شنبه ۱۹ شهریور ) برنامه خندوانه آغاز شد و در ابتدا رامبد جوان ، شادی این قسمت را به همه فارغ التحصیلانی که بیکار هستند ولی کوتاه نیامدند و هنوز امید دارند و تلاش می کنند تقدیم کرد. سپس بخش هایی از روز انتخاب کمدین های خنداننده برتر پخش شد، که در آن سروش صحت این رقابت را به بازی یک تیم شهرستانی با بارسلونا تشبیه کرد و گفت : من فقط افتخار می کنم که با امین حیایی هم گروه شدم.
سپس قرعه کشی انجام شد و قرار شد که اول سروش صحت برنامه را اجرای کند. او گفت : اگر می دانستم این رقابت این قدر استرس دارد در آن شرکت نمی کردم. سروش صحت در ادامه اینکه چرا لباس رسمی پوشیده را توضیح داد و گفت: همه چیز به روز قرعه کشی برمی گردد ، وقتی آن روز به خانه رسیدم همه با چهره ای پرشور پرسیدند با کی افتادی؟ و وقتی اسم کوچک امین حیایی را گفتم مشاهده ها ناگهان تغییر دادن کرد و پسرم درجا بیان کرد که میبازی! مادربزرگم که آنجا بود هم گفت به نظر من اگر استعفا بدی خیلی بهتره. و اما دوستم مقداری ملایم تر تنها برایم ابراز امیدواری کرد. مادربزرگم با تماشا اجرای علی مسعودی پیشنهاد داد که با او تماس بگیرم و چند تا از خاطرات سربازی اش را قرض کنم!

در ادامه سروش مکالمه تلفنی اش با علی مسعودی را پخش کرد که هر چه اصرار می کرد تا علی مشهدی به او کمک کند به نتیجه ای نرسید.سپس مادربزرگ گفت : من به همه همسایه ها و اهل محل می گویم تا به تو رای دهند. پسرش هم در مدرسه و دوستش در فضای مجازی این وظیفه را به عهده گرفتند. اما وقتی بعد از ظهر اوضاع و احوال را جویا شد همه گفتند مردم خیلی دوستت دارند اما خوب حیایی بازیگره ، مطرح تره و از این دست صحبت ها..

سپس سروش صحت بیان کرد :وقتی از دوستم حال و هوای فضای مجازی را پرسیدم، او گفت که عالی هست و همه چیز خوب هست و همه تو را دوست دارند. ولی وقتی کامنت های زیر عکسم را که خواندم اینها را پیدا کردم: چرا اینقدر پیر شدی؟… فقط امیرمهدی ژوله… کاشت مو صد درصد تضمینی و ..! اما در بین اینها نوشته ای بود که ابتدا بسیار امیدوارم کرد و آن این بود: عزیزم مطمئن باش که تو تمام رقبایت را پشت سر می گذاری و اول می شوی…. قربانت، عمه پروانه! در اینجا بود که مادربزرگم پارتی بازی را پیشنهاد داد و من را به تماس با افرادی چون مهران مدیری، عادل فردوسی پور و هنرمندانی از این دست تشویق کرد. اما روی این کار را هم نداشتم تا اینکه پسرم گفت به پژمان جمشیدی زنگ بزن.
این کمدین در ادامه مکالمه بین خود و پژمان جمشیدی را بلند پخش کرد، پژمان جمشیدی در پاسخ به درخواست وی، گفت: باشه،وظیفه ام هست که به دوستم کمک کنم، اما او هم با شنیدن اسم کوچک رقیبش جا زد و سروش صحت نحوه ورود این فوتبالیست به سریال پژمان که توسط او انجام شده بود را به میان آورد ، جمشیدی هم از او درباره ساخت پژمان دو پرسید و وقتی فهمید که هنوز وضعیت آن معلوم نیست، بیان کرد که او را قاطی این بازی ها نکند.

سروش صحت در آخر اعلام کرد: بالاخره روز موعود فرا رسید و در این روز اتفاقات خوبی برای من افتاد ، چرا که وقتی می خواستم به اینجا بیایم پسرم گفت: برد و باخت اصلا مهم نیست ، من در هر حال دوستت دارم، مادربزرگم با کلی دعای خیر همراهیم کرد و از من خواست تا لباس های مرتبی بپوشم و در آخر رفیقم ضمن آرزوی موفقیت بیان کرد که او هم دوستم دارد. اما سروش صحت هنگام خروجش از روی سن عری خواند و گفت: به راه بادیه رفتن ،به از نشستن باطل ..که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم و این وسع من بود . تماشاگران با تشویق ، او را همراهی کردند.

سپس امین حیایی با مدل بیژن مرتضوی فیلم اخراجی ها روی صحنه آمد و از همان ابتدا خاطراتش از فیلم های اکشن را تعریف کرد که طی آن به اولین فیلمش که در آن عنوان نقش اصلی را داشت اما به لطف تهیه کننده که مدام جلوی دوربین بود مبدل به نقش معمولی شد، اشاره کرد. و باعث خنده حاضرین شد.

او در ادامه خاطره ای از رفتنش به پمپ بنزین و شناخته شدنش تعریف کرد و گفت: یک شب با خستگی تمام رفتم که بنزین بزنم و به آن آقای مسئول از لای شیشه نیمه باز به طوری که شناخته نشوم گفتم بی زحمت باک را پر کند، او که هنوز پشتش به من بود گفت به ما چه، پیاده شو خودت بزن، و وقتی برگشت بلند داد زد یا ابوالفضل،بچه ها بیاین، دوریبن هارم بیارید. خلاصه برای مدتی مدام از ما انکار و از آن ها اصرار بود اما نشد که نشد.

بعد از این خاطرات و اجرای این کمدین ها برنامه خندوانه بدون حضور جناب خان و نیما شعبان نژاد به پایان رسید