آن یک تار مو

آن یک تار مو

پورتال تفریحی پورتال ۱ :: لطفا در ادامه آن یک تار مو را ببینید.

پورتال۱ آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
تار مو آن یک تار مو

ضرب المثل؛
آن یک تار مو

  سرویس کودک جام نیوز، متن ضرب المثل: ریش گرو گذاشتن. معنی ضرب المثل: غیرت و شرافت و مردانگی را گرو گذاشتن و ضمانت کردن.   مثل «ریش گرو گذاشتن » در مواردی به کار می رود که کسی ضامن کاری شود یا قول دهد تا کاری را انجام دهد و چون اعتبار و شهرت خوبی دارد، قول و قسمش را قبول می کنند. در ارتباط با این ضرب المثل، یک مثل دیگر هم هست که می گویند: «آن یک تار مو، غیر از این یک کپه مو می باشد. » و در مورد کسانی به کار می رود که قول و قسم شان و «ریش گرو گذاشتنشان » اعتبار نداشته باشد. اما داستان این دو مثل: مثل همیشه در زمان های قدیم، دوره ای بود که ریش و سبیل خیلی حرمت داشت و حتی مردها به ریششان قسم می خوردند.   در هندوستان هم  مانند ایران برای تعهد پرداخت بدهی های خود ریش گرو می گذاشته اند. یک روز در همان زمانهای قدیم، مرد جوانی که به کار تجارت مشغول بود، همراه کاروانی می رفت که راهزنان حمله کردند و تمام دار و ندارش را بردند. وقتی کاروان به منظقه مقصد رسید، مرد جوان حتی سکه ای نداشت تا جای خوابی پیدا کند و غذایی بخورد. چند روز در منظقه سرگردان بود تا این که به او نشانی تاجر بزرگ منظقه را که آدم خیری بود، دادند. مرد با خجالت به سراغ تاجر رفت و تقاضا کرد تا به او کمک کند. تاجر نگاهی به مردجوان کرد و بعد چند سکه ی نقره به او داد.   جوان با ناراحتی به سکه ها مشاهده کرد و گفت: «اما من صدقه نمی خواهم. آمده ام از شما بخواهم تا پانصد سکه ی طلا به من قرض بدهید تا کسب و کاری راه بیندازم. » تاجر با تعجب به او مشاهده کرد و پرسید: «آشنا و خویشاوندی در این منظقه داری که ضمانتت را بکند؟ »   جوان گفت: «نه! من در این منظقه غریب هستم. » تاجر دوباره پرسید: «انگشتری، جواهری؛ حواله ای داری تا گرو  بگذاری؟ »   جوان سرش را پایین انداخت و گفت: «نه! هرچه داشتم، راهزنان بردند. »   تاجر با تعجب پرسید: «پس روی چه حسابی می خواهی به تو اعتماد کنم و پانصد سکه به تو بدهم؟ »   جوان کمی این پا و آن پا کرد و گفت: «ریش گرو می گذارم. »   تاجر که پیرمرد دنیا دیده ای بود، لبخندی زد و گفت: «خوب بگذار ببینم چه ریشی گرو می گذاری! » جوان با ناراحتی به اطرافش مشاهده کرد و رنگ به رنگ شد. و وقتی مطمئن شد که کسی متوجه نیست، با احتیاط یک تار مو از ریشش را کند و بعد انگار که کوه کنده باشد، عرق را از پیشانی اش پاک کرد و تار مو را لای دستمالی گذاشت و دو دستی تقدیم تاجر کرد. تاجر نگاهی به چهره ی جوان که از شرم؛ سرخ شده بود، انداخت و سپس به سراغ گنجه اش رفت. دستمال را در گنجه گذاشت و پانصد سکه به جوان داد.   یک هفته بعد، جوان آماده ی حرکت با کاروانی دیگر بود که یکی از هم سفرانش را که کاسبی خرده فروش بود، دید. مرد کاسب با تعجب به ردیف شترهایی که بر پشتشان پارچه های ابریشمی بود مشاهده کرد و گفت: «فکر می کردم که دار و ندارت را راهزنان برده  اند. »   جوان گفت: «بله! اما توانستم از تاجر بزرگ منظقه پولی قرض کنم و دوباره به تجارت مشغول شوم. اما این دفعه می خواهم از راهی بروم که اگرچه دور و ناهموار می باشد ولی در عوض، امن می باشد. »   مرد خرده فروش که می دانست جوان در این منظقه غریب می باشد، اینقدر اصرار کرد تا فهمید او با ریش گرو گذاشتن این پول را قرض کرده می باشد. پس با خو شحالی تصمیم گرفت که به سراغ تاجر برود و با دروغ پانصد سکه از او قرض کند ودیگر به این منظقه  برنگردد. او با این فکر به نزد تاجر رفت و با آه و ناله داستانش را برای او تعریف کرد و گفت: «من هم مثل آن جوانی که شما به او سرمایه دادید، به کار تجارت مشغول هستم و کسب و کار بزرگی در منظقه خودمان دارم. اما این جا غریب هستم و آمده ام خواهش کنم تا به من هم پانصد سکه قرض دهید تا دوباره مشغول کار شوم. »   تاجر با دقت نگاهی به مرد خرده فروش کرد و گفت: «چه ضمانتی می دهی که پولم را برگردانی؟ » مرد دستی به ریشش کشید و گفت: «ریش گرو می گذارم. » تاجر گفت: «خوب بگذار! »   مرد با خوشحالی چنگی به ریشش زد و چند تار مو کند و ریخت روی میزی که جلوی تاجر بود. تاجر لحظه ای به تار موها مشاهده کرد و بعد اخمی کرد و گفت: «متأسفم! نمی توانم به تو پول قرض بدهم. باید ضامن بیاوری. »   مرد گفت: «کسی در این منظقه مرا نمی شناسد که بخواهم ضامن من شود. » تاجر بی حوصله گفت: «شرط من همین می باشد. »   مرد با ناراحتی گفت: «چطور وقتی همسفر من ریش گرو گذاشت؛ شما قبول کردید ولی از من ضامن می خواهید؟ » تاجر پوزخندی زد و گفت: «آخه آن یک تار مو، غیر از این یک کپه مو بود! »   تبیان/ ۲۰۱۳   «برای ارسال نقاشی های زیبای خود این قسمت را کلیک کنید»

۲۵/۰۷/۱۳۹۴ – ۱۸:۳۸

این صفحه را در گوگل شاخص کنید



[ارسال شده از: جام نیوز]

[تعداد بازديد از اين مطالب: ۲]

آن یک تار مو

منبع : پورتال پورتال۱

لطفا نظر خود را درباره آن یک تار مو با ما در میان بگذارید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب جدید
در گردهمایی ۳ هزار فروشنده صنف الکتریکی از کل کشور در بروکس مطرح شد: تنوع کالا، کیفیت، قیمت مناسب و گارانتی راز موفقیت بروکس در بازار صنعت برق

در گردهمایی ۳ هزار فروشنده صنف الکتریکی از کل کشور در بروکس مطرح شد: تنوع کالا، کیفیت، قیمت مناسب و گارانتی راز موفقیت بروکس در بازار صنعت برق سایت تفریحی پورتال یک :: لطفا در ادامه در گردهمایی ۳ هزار فروشنده صنف الکتریکی از کل کشور در بروکس مطرح شد: …

مطالب جدید
بهترین آبرسان برای پوست خشک چیست؟

بهترین آبرسان برای پوست خشک چیست؟ سایت تفریحی پورتال یک :: لطفا در ادامه بهترین آبرسان برای پوست خشک چیست؟ را ببینید. احساس کشیدگی پوست، سوزش، قرمزی و خارش جزء علائمی هستند که نشان می دهند شما پوستی خشک و حساس دارید! خشکی پوست یکی از مشکلاتی است که به …

مطالب جدید
آموزش تصویری مراحل بازیابی رمز پیج اینستاگرام

آموزش تصویری مراحل بازیابی رمز پیج اینستاگرام سایت تفریحی پورتال یک :: لطفا در ادامه آموزش تصویری مراحل بازیابی رمز پیج اینستاگرام را ببینید. مدت زمان مطالعه این مقاله ۶ دقیقه بسیاری از کاربران به نظر برسد ندانند که فراموشی رمز اکانت پیج اینستاگرام می‌تواند به از دست رفتن پیج …

خرید کامپیوتر,خرید سخت افزار,خرید رم,خرید کارت گرافیک,خرید مانیتور,رم 8 گیگ DDR3,رم 8 گیگ DDR4,ثبت نام لاتاری آمریکا