آداب تدفین در باستان
- بهدست: Aryan
- دستهبندی: مطالب جدید
آداب تدفین در باستان
در ادامه از آداب تدفین در باستان تماشا نمایید.
انسان در طول تاریخ
اجتماعات به اشکال گوناگون مردگانش را دفن کرده هست. شکلهایی از تدفین
وجود دارد که با هنجارهای فرهنگ ایرانی واسلامی ما ناهمخوان هست. با این
حال نباید فراموش کرد که ملتهایی هم هستند که فرهنگ تدفین ما را
نمیپسندند. دراین میان اما مرگ بیپرواترین و صریحترین سویهی زندگی و یک
واقعیتِ مسلم هست. به این جهت یکی از مشکلات انسانها همواره این بوده هست
که مردگانشان را چگونه و کجا دفن کنند.
در کهنترین شکل تدفین ، جنازه را در حالت جنینی دفن میکردند پیشینهی کهنترین گورهایی که تاکنون یافت شده هست، به پنجاه هزار سال پیش از میلاد مسیح میرسد. در کهنترین شکل تدفین ، در عصر پیشاسنگی جنازه را مانند جنین در شکم مادر به پهلو در یک گور سنگی میخواباندند.
تدفین به شکل جنین از یک سو این توهم را ایجاد میکرد که جنازه به خواب فرورفته هست و از سوی دیگر از امید به بیداری و تولدی دیگر پس از رستاخیز نشان داشت. اجداد ما در آن دوران بسیار دور جنازهی مردگان را طنابپیچ میکردند. احتمالاً به این دلیل که میترسیدند مردگان زنده شوند و سراغ زندگان بیایند.
مراسم تدفین در فرهنگهای کهن که پیشینهشان به سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد مسیح میرسد بسیار اهمیت داشت. گورهایی عظیم به طول دوازده متر که با تختهسنگ بنا میکردند از اهمیت تدفین در این فرهنگها نشان دارد.
در این گورها یکصد جنازه جا میگرفت و روی آن را با خاک میپوشاندند. چنین گورهای عظیمی به بناهای باشکوه شباهت داشت و ساختن آنها وقتی و هزینهی زیادی میطلبید. درسدههای میانه، پیش از آغاز دوران روشنگری که همه چیز با افسانه درآمیخته بود، برخی اروپائیان، از جمله آلمانیها اعتقاد داشتند که این گورها راغولها برای خودشان ساختهاند.
در یونان قدیم مردگان را در تابوتی از سنگ آهک قرار میدادند و این تابوت سنگی را سارکوفاگوس یا «گوشتخوار» میخواندند. واژهی تابوت در برخی زبانها مانند آلمانی و فرانسه را بعدها از همین واژهی سارکوفاگ استخراج کردند.
در قرون وسطی گمان میبردند که روح انسان در قلب او جای دارد. از این رو برخی پادشاهان و هنرمندان بزرگ وصیت میکردند که قلبشان را جداگانه دفن کنند. ریچارد شیردل، ناپلئون بناپارت، دانته و شوپن از مشاهیریاند که قلب آنان
جداگانه دفن شده هست.
در کنعان و ایران ، جنازهی میت را در غار یا در دل کوه قرار میدادند در کنعان و در ایران، جنازهی میت را در غار یا در دل کوه قرار میدادند. در نقش رستم، در سینهی کوه مقبرههای عظیمی از دوران هخامنشی و ساسانی به
یادگار مانده هست.
داریوش کبیر، اردشیر، داریوش دوم و خشایارشا را در دل کوه دفن کردهاند.پس از تصلیب مسیح ، جنازهی او روی زمین مانده بود. روایت هست که ژوزفِ آریماتئا، از یاران مسیح، گور خود را که در غاری قرار داشت به مسیح بخشید و جنازهی او را در آن غار نهادند. مسیحیان اعتقاد دارند که مسیح، سه روز بعد زنده شد و از این غار به آسمان عروج کرد. این واقعه که در کتاب مقدس آمده هست به روایتِ عید پاک شهرت دارد و منشأ مهمترین عید مسیحیست.
حوالی ستودانها، هزاران کلاغ و مراغ لاشهخوار در پرواز بودند مردگان را فقط در خاک یا در دل کوهها دفن نمیکردند. در فرهنگ ایرانی – زرتشتی تدفین در هوا مرسوم بود. در این آئین زمین و آتش تبرکی دارد و روح که از بدن انسان بیرون رفت پیکر مرده بسیار پلید و ناپاک هست و هر چیز را آلوده میکند. به همین جهت مرده را نباید به خاک یا به آتش سپرد.
زرتشتیان از زمان ساسانیان هر جا که بودند دخمههایی میساختند و مرده را به آنجا
میبردند و در هوای آزاد، کنار دیواری مینهادند تا مرغان شکاری و حیوانات
درنده آنها را بدرند و متلاشی کنند و وقتی که فقط استخوانی از مرده باقی
میماند، استخوان او را برمیداشتند و در محوطهی کوچکی میگذاشتند و به آن
«ستودان» میگفتند که به روایت استاد فقید، سعید نفیسی مخفف کلمهی
استخواندان هست.
استاد نفیسی در خاطرات دوران جوانیاش از برخی اعتقادات خاص زرتشتیان یاد
میکند. اگر کلاغ یا لاشخور چشم راست مرده را درآورده بود، گمان میکردند
مرده آمرزیدهتر هست. اگر دست راست زودتر از بدن جدا میشد، باز هم مرده
آمرزیدهتر بود. اگر مرده را کنار دیوار دخمهای میایستاندند و تعادل خود
را از دست میداد و برای مثال به پشت میافتاد، آمرزیدهتر بود تا این که
به رو افتاده باشد.
اگر روی پای خود میافتاد یا به حال نشستن درمیآمد، گمان میکردند روح او
معذب هست. بدتر از همه مردهای بود که سرش از تنش جدا میشد. بدیهیست که
حوالی این دخمهها همیشه هزاران کلاغ و مرغان لاشخوار در پرواز بودند.
در آمریکای شمالی، در فلوریدا قبیلهی سمیول از قبایل سرخپوست مردگانش را در
تنهی پوک درختان میگذاشت تا به تدریج تجزیه شود. برخی قبایل سرخپوست
هنگام کوچ از جایی به جایی دیگر مردگانشان را روی زمین میگذاشتند و به
کوچ خود ادامه میدادند.
پیش میآمد که سالخوردگان این قبایل، وقتی هنگام مرگشان فرامیرسید، از قبیله
جدا میشدند و به کوه میزدند و در آرامش و در انزوا میمردند. جنازهی
آنان در همان محل میماند تا به تدریج تجزیه شود و از بین برود.
تدفین در آب در تبت، هرگاه بانوان باردار و جذامیان میمردند، جنازهی آنان را به رود
میسپردند. وایکینگها نعش مردگانشان را سوار قایق کوچکی میکردند و به آب
میسپردند. در آلمان اخیراً تدفین در آب مرسوم شده هست. در این نوع تدفین
جنازه را ابتدا میسوزانند و سپس خاکستر آن را در ظرفی قرار میدهند که در
آب حل میشود. ظرف را به آب میسپارند.
هندوها و ژرمنها، مردههایشان را میسوزاندند در هندوستان، سوزاندن مردهها مرسومترین شکل تدفین هست. هزار و پانصد سال
پیش از میلاد مسیح ژرمنها مرده را میسوزاندند و خاکستر آن را به همراه
اشیای زینتی که از مرده به جای مانده بود، در یک ظرف گلی ساده جمع
میکردند. در میان هندوها رسم هست که وقتی کسی میمیرد، اگر دارای فرزند هست، پسر ارشد
میبایست آتش را بیفروزد. هندوها اعتقاد دارند که روح مرده با سوزندان جسم
او آزاد میشود.
در غرب سوزاندن مرده مرسوم هست. خاکستر مرده و برخی حیوانات خانگی را در
ظرفی مینهند و این ظرف را به خاک میسپارند. در همهی فرهنگها، تدفین با
مذهب درآمیخته هست
مراسم تدفین از یک سویهی تسلیدهنده برای بازماندگان برخوردار هست. در زمان
رومیها وقتی مردهای در آتش میسوخت، بازماندگان از تماشا دودی که از
جنازه برمیخاست تصور میکردند که روح مرده همراه با آن دود به آسمان
میرود و با این فکر خود را تسلی میدادند در حالیکه بعدها با آمدن مسیحیت
و اسلام سوزاندن مرده، نشانگر بیاحترامی به جسم انسان بود.
بهتر بود که جسم انسان را در کفن بپیچانند یا در تابوت بگذارند و در قبر قرار دهند تا روز رستاخیز فرارسد و معاد اتفاق بیفتد. به همین جهت پس از فراگیر شدن مسیحیت در اروپا، سوزاندن جنازهها که تا پیش از آن مرسوم بود ورافتاد و به همین شکل پس از غلبهی مسلمانان بر ایرانیان نهادن جنازهها در دخمهها منسوخ شد.
در قرون وسطی تنها زنانی را که به جادوگری متهم میشدند، پس از محاکمه در
محاکم تفتیش عقاید با آتش میسوزاندند. دلیل میآوردند که با این تمهید روح
شیطانی و پلید جادوگران همراه با جسمشان برای همیشه نابود شود.
با توجه به دگرگونی باورها و آئینهای تدفین در تاریخ اجتماعات میتوانیم
بگوییم که در همهی فرهنگها تدفین با مذهب درآمیخته و به همین جهت با
تغییر دادن مذهب، آیین تدفین نیز دگرگون میشده هست.
تدفین در زمانهی ما مسلمانان و یهودیان با سوزاندن مرده مخالفاند. در اسلام و یهودیت میبایست مرده را حتماً در خاک دفن کرد. در یهودیت هر گور، تنها به یک جنازه اختصاص دارد.
اما در ایران با افزایش جمعیت، به تدریج از اوایل دههی پنجاه خورشیدی گورهای دو و سه طبقه به وجود آمد. پیش میآید که اعضای یک خانواده را در یک گور سه طبقه قرار دهند. سنگی به اسم سنگ لحد هر یک از این طبقات را از هم جدا میکند و به هر مرده یک سنگ قبر مجزا تعلق میگیرد.
در اسلام و یهودیت، نبش قبر جایز نیست و اصولاً شایسته نیست که آرامش مردگانبه هم بخورد. گورستان در این مفهوم یک خانهی ابدی و از برخی لحاظ پندآموزهست.
گورستان اهل تسنن، ساده هست و پیش میآید که گورها بیاسم و نشان باشند و تنها سنگی ساده بر آن بنهند. در مراکش سنگ قبر را به اندازهی قامت مرده میتراشند و جز این هیچ اسم و نشانی از مردگان باقی نمیگذارند.
اما در فرهنگ ایرانی و اسلامی ، آرامگاه و سنگ قبر اهمیت دارد، چنانکه بسیاری از آرامگاهها از نظر معماری و بسیاری از سنگ قبرها از نظر خوشنویسی، شاهکارهایی به شمار میآیند.
پس از دوران روشنگری در غرب، سوزاندن جنازهها از نو مرسوم شد. کلیسای
کاتولیک تا سالها با این نوع تدفین مخالف بود. با این حال در سال ۱۹۶۹ به
دلیل کمبود جا ، کلیسا مجبور شد با سوزاندن جنازه موافقت کند.
سوزاندن جنازه و دفن خاکستر آن ، به مراتب ارزانتر از تهیهی تابوت و اجارهی یک گور به مدت پنج تا سی سال هست. به همین جهت بسیاری از اشخاص در غرب وصیت میکنند که بعد از مرگ جنازهی آنان را بسوزانند.
در ایتالیا و در هلند، مرده را الزاماً نمیبایست در گورستان دفن کرد. اما در بسباری از کشورها مانند ایران، آلمان و فرانسه، مرده باید حتماً در گورستان دفن شود و برای این کار، بازماندگان به جواز دفن نیاز دارند.
در
آلمان تا سال ۲۰۰۳ مرده را حتماً میبایست در تابوت بگذارند و دفن کنند.
اما در سال ۲۰۰۳ این قانون را برداشتند و اکنون مسلمانان میتوانند مشروط
بر موافقت سازمان گورستان، مردههایشان را در کفن بپیچانند و به خاک
بسپرند.
در پایان این بخش باید عرض کنم: با توجه به اهمیت این بخش ، از این پس در نظر داریم
تا ، مبحث آیین تدفین (آموزش مقدماتی) را بصورت همگانی در وبلاگ آغاز
نماییم و با استفاده از تصاویر موارد کشف شده، ذهن دوستان و علاقمندان را
برای شرکت در کلاسهای پیشرفته و … آماده تر سازیم.
لذا بدینوسیله از تمامی دانش
پژوهان، کاوشگران، علاقمندان و همچنین اساتید اهل فن، دعوت میشود تا
هرگونه نظریه و یا مطلبی خاص در این مقوله دارند، با ذکر دلایل و ارائه عکس و مستندات خود در بخش نظرات، ما را در این راه هر چه بیشتر یاری نمایند
فرهنگ تدفین ,تدفین, گنج, گنج یابی ,دفینه, علائم گنج, نشانه های دفینه
منبع : http://iranikan.rozblog.com
تهیه و گرد آوری : وبسایت تفریحی و سرگرمی پورتال یک
لطفا نظرات خود را درباره مطالب آداب تدفین در باستان با ما در میان بگذارید.
بدون دیدگاه