مردی که دوست داشت خدا با او حرف بزند اما …!
- بهدست: Aryan
- دستهبندی: مطالب تفریحی
مردی که دوست داشت خدا با او حرف بزند اما …!
پورتال یک : شما را به دیدن مردی که دوست داشت خدا با او حرف بزند اما …! دعوت میکند.
شما می توانید این نوشته با ارزش یعنی مردی که دوست داشت خدا با او حرف بزند اما …! را در ادامه ببینید.
داستانک, مرد, خدا, معجزه, عکس, دختر, زن, لباس
و سپس دوباره فریاد زد: «با من حرف بزن» و برقی در آسمان جهید و صدای رعد در آسمان طنین افکن شد ، اما مرد باز هم نشنید.
مرد
نگاهی به اطراف انداخت و گفت: «ای خالق توانا، پس حداقل بگذار تا من تو را
ببینم» و ستارهای به روشنی درخشید، اما مرد فقط رو به آسمان فریاد زد:
« پروردگارا
، به من معجزهای نشان بده» و کودکی متولد شد و زندگی تازهای آغاز شد،
اما مرد متوجه نشد و با ناامیدی ناله کرد: «خدایا، مرا به شکلی لمس کن و
بگذار تا بدانم اینجا حضور داری».
اما مرد با حرکت دست ، حتی پروانه را هم از خود دور کرد و قدم خواهران رفت…
تهیه و گردآوری : گروه تفریحی تفریحی پورتال یک
امیدواریم که از مردی که دوست داشت خدا با او حرف بزند اما …! استفاده مناسب را برده باشید.لطفا نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.
بدون دیدگاه