سینما دریچهای به هپروت یا الهامبخش زندگی؟
سینما دریچهای به هپروت یا الهامبخش زندگی؟ احتمالا همه بینندگان فیلم سینمایی «تنها در خانه» میدانند که فردی که در فیلم، نقش کودک را ایفا میکند، هنوز زنده و سالم می باشد و احتمالا الان دیگر کودک نیست. ولی وقتی این فیلم را میبینیم، نگران این کودک هستیم و دوست داریم او بر دزدها غلبه کند.
سینما یک سرگرمی می باشد، ولی هر سرگرمی ای برای این که بتواند سر ما را گرم کند، باید شباهتی با امور واقعی و جدی داشته باشد. ما عموما پای یک فیلم نمی نشینیم، مگر این که نسبت به سرنوشت شخصیت های آن حساس باشیم. به عبارت دیگر، شرط تماشا یک فیلم، درگیری هیجانی با داستان آن فیلم می باشد. وقتی یک فیلم اکشن می بینیم، دوست داریم قهرمان داستان، از خطر عبور کند و بر شخصیت منفی فیلم غلبه کند. ما هنگام فیلم تماشا نگران شخصیت های مثبت فیلم می شویم. اما مگر این شخصیت ها غیرواقعی نیستند؟ به نظر می رسد همه ما بینندگان یک فیلم، می دانیم که کل داستان فیلم غیرواقعی می باشد. ولی با این حال با هیجان، داستان فیلم را دنبال می کنیم. چرا نگرانیم؟ علت درگیری هیجانی با داستان فیلم چیست؟ در این باره دیدگاه های مختلفی از سوی صاحب نظران ارائه شده می باشد. بر اساس یکی از دیدگاه ها، علت درگیری هیجانی با شخصیت های فیلم، ناشی از حس خودخواهی ماست؛ زیرا ما با شخصیت مورد علاقه مان در فیلم، همذات پنداری می کنیم. ما هنگام تماشا فیلم، خودمان را به جای شخصیت اصلی و مثبت فیلم می گیریم. از این مسیر، حس می کنیم اتفاقاتی که برای او روی می دهد، برای ما حادث می شود، و به همین خاطر آرزو می کنیم که نقش اصلی فیلم، مشکلات را پشت سر بگذارد. اما چرا ما با او همذات پنداری می کنیم؟ منشأ این همذات پنداری نیز خودخواهی ماست؛ زیرا شخصیت اصلی فیلم و به طور کلی عموم شخصیت های فیلم، افرادی با استانداردهای بالاتر از انسان های معمولی هستند. مثلا آنها زیباتر و باهوشتر از انسان های معمولی هستند. حس خودخواهی باعث می شود ما آرزوهای برآورده نشده مان را در وجود کامل تر آنها ببینیم و بنابراین با آنها همذات پنداری کنیم. پس نگرانی برای شخصیت فیلم، نگرانی برای دیگران نیست، بلکه نگرانی برای خود ماست. اما این دیدگاه، مخالفانی نیز دارد. براساس دیدگاهی دیگر، فیلم یک وضع احتمالی را برای ما به تصویر می کشد. فیلم ما را وادار می کند تا به یک وضع احتمالی، فکر کنیم. مثلا فیلم پاپیلون ـ چه کل داستان را واقعی بدانیم و چه غیرواقعی ـ یک وضع احتمالی را با توجه به قوانین موجود نشان می دهد، و نشان می دهد که این قوانین ممکن می باشد کل عمر یک فرد بی گناه را بر باد دهند. این فیلم ما را وادار می کند به این وضع احتمالی بیندیشیم و از این طریق باعث می شود ما برای همه افرادی که ممکن می باشد در چنین وضع دشواری قرار گیرند، حس ترحم و دیگرخواهی داشته باشیم. پس درگیری هیجانی با یک فیلم، سراسر ناشی از خودخواهی ما نیست، بلکه می تواند ناشی از دیگرخواهی ما نیز باشد. فیلم تماشا، اخلاق و خودخواهی بر اساس آنچه بیان شد، فیلم می تواند هم تقویت کننده خودخواهی های فرد باشد و هم حس دیگر خواهی را در او تقویت کند. این بستگی به ما دارد که فیلم چه جایگاهی در زندگی ما داشته باشد. اگر یک فرد فیلمباز هستیم که همیشه می خواهیم آرزوهای برآورده نشده مان را در وجود شخصیت های موفق فیلم ها پیدا کنیم، فیلم هم خودخواهی ما را تقویت می کند، و هم ما را از واقعیت زندگی، هر چه بیشتر دور می کند. اما اگر از آن دسته افراد هستیم که سعی داریم برای افزایش اطلاعات و آگاهیمان از واقعیت، از منابع مختلف و متنوع استفاده کنیم، فیلم می تواند یکی از منابع الهام بخش به ما در باب واقعیت زندگی باشد، فیلم می تواند ما را از شرایط احتمالی ای که ممکن می باشد خودمان یا دیگران در آن دچار شویم مطلع کند و ما را به فکر بیندازد. حسین شقاقی دین و زندگی
 
دوشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۰۲:۰۰
سینما دریچهای به هپروت یا الهامبخش زندگی؟
تهیه و گردآوری : پورتال ۱
بدون دیدگاه