داستان ولادت حضرت مهدی(عج)
- بهدست: Aryan
- دستهبندی: مطالب تفریحی
داستان ولادت حضرت مهدی(عج)
پورتال یک : شما را به تماشا داستان ولادت حضرت مهدی(عج) دعوت میکند.
شما می توانید این مطالب با ارزش یعنی داستان ولادت حضرت مهدی(عج) را در ادامه ببینید.
نزديك غروب بود، ابومحمد ـ امام حسن عسكري ـ كسي را نزد من فرستاد و از من براي افطار دعوت فرمودند. كارهايم را رها كردم و به خانه حضرت عسكري (عليهالسلام) رفتم و از علت اين دعوت سؤال كردم؟
به من فرمود: عمه جان! امشب پيش ما افطار كن كه امشب خداي تبارك و تعالي حجت خود را به دنيا خواهد آورد.
پرسيدم: مادرش كيست؟
فرمود: نرجس.
گفتم: خداوند مرا فداي شما كند، من كوچكترين اثر و نشانهاي از حمل در او نميبينم!!
فرمود: همانست كه گفتم.
حكيمه خاتون گفت: وارد اتاق شدم، سلام كردم و نشستم. نرجس خاتون سلامم را جواب داد و گفت: بانوي من! بانوي خاندانم! چگونهاي؟ در چه حال هستي؟
گفتم: بلكه تو بانوي من و خاندان من هستي.
نرجس سخنم را قطع كرد و گفت: اين چه گفتاري می باشد عمه جان!؟
منبع : http://313-nafar.rozblog.com
تهیه و گردآوری : گروه تفریحی تفریحی پورتال یک
امیدواریم که از داستان ولادت حضرت مهدی(عج) استفاده مناسب را برده باشید.لطفا نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.
بدون دیدگاه