داستان طنز مردی که حامله شد!
- بهدست: Aryan
- دستهبندی: مطالب تفریحی
داستان طنز مردی که حامله شد!
لطفا در ادامه را داستان طنز مردی که حامله شد! را ببینید.
یک روز یه مردی که خسته شده بود از کار زیاد.
عصبی میشه و میگه خدایا چرا زنها بخوابن ، ما مثل خر کارکنیم …!!
بیا خوبی کن در حق ما و من بشم زن و زنم بشه مرد…!
خلاصه میگذره و یه روز مرده از خواب بیدار میشه میبینه زن شده و زنشم مرد شده!!
قند تو دلش آب میشه و به زنه میگه: تو برو سرکار ،کارهای خونه بامن …
از اون به بعد مَرده بچه میبرده مدرسه، ظرف میشسته، غذا می پخته، لباس اتو میکرده، دستشویی و حموم رو میشسته ……خلاصه کار خونه دهنش رو سرویس میکنه…
میگه : خدایا غلط کردم میخوام همون مرد باشم، زن بودن خیلی سختره…!
شب میخوابه و صبح بیدار میشه میبینه هنوز زنه ؛ میگه :خدایا من که گفتم غلط کردم چرا هنوز زن هستم…؟؟؟
ندا آمد:حرف نزن … باید ۹ ماه صبر کنی،حامله ای..حامله!!
حقش بود , اخی دلم خنک شد
گردآوری و ویرایش : وبسایت پورتال ۱
با نظر دادن خود درباره پست داستان طنز مردی که حامله شد! ما در جهت فعالیت بهتر وبسایت تشویق نمایید.
بدون دیدگاه