خلاصه ی سریال چکاوک قسمت ۱۴

خلاصه ی سریال چکاوک قسمت ۱۴

پورتال یک : شما را به تماشا خلاصه ی سریال چکاوک قسمت ۱۴ دعوت میکند.

شما می توانید این مطالب با ارزش یعنی خلاصه ی سریال چکاوک قسمت ۱۴ را در ادامه ببینید.

قسمت ۱۵ سریال #چکاوک 

کارناوال/فریده داره نمایش کاتینارو مشاهده میکنه که بهش میگن یکی کارش داره.

عمارت/کامران میره عمارت و تو حیاط پدرشو میبینه و صداش میزنه اما پدرش جوابشو نمیده و نگاهش نمیکنه و کامران میگه منم پسرت حداقل جوابمو بده.

سیف الدین:من دیگه امیدی ندارم،دیگه دعاهام مستجاب نمیشه،امیدوارم خدا تورو ببخشه و میره.

کارناوال/فریده میاد تو چادر و لونت رو میبینه.

خونه قاضی/کامران میره بالای سر قاضی و دستشو دراز میکنه که قاضی بیدار میشه و میترسه.

کامران:شنیدم دنبال من میگردی،من طبیبی ام که برای سرش جایزه گذاشتی.

قاضی داد میزنه که کامران جلوی دهنشو میگیره و میگه داد نزن،نترس اومدم خودمو تسلیم کنم اما به یه شرط باید به همه بگی کارم گناه نبوده.

قاضی:کی گفته کارت جایز بوده؟

کامران:نجات جون یه آدم گناه نیست تو قرآنم اومده،هرکاری مسخوای با من بکن زندانی ام کن اعدامم کن اما باید بگی نه کار من نه کار پدرم گناه نبوده تا غصه نخوره.

کارناوال/فریده به لونت میخوای ازم چی میخوای؟

لونت میاد جلو و میخواد به صورت فریده دست بزنه که فریده میره عقب.

لونت:چشماتو از مامانت به ارث بردی،تو میتونستی دختر من باشی.

فریده:خدا بهم رحم کرد.

لونت:اما الان عروسم میشی.

فریده:چه عروسی؟؟؟

خونه قاضی/قاضی به کامران میگه تاحالا همچین چیزی ندیدم،حکم عوض نمیکنه.

کامران:اگه تو بخوای عوض میکنه نجات جون ادما گناه نیست.

قاضی:تو مجازات کارتو میبینی و شروع میکنه به داد زدن که پسرش میاد تو اتاق و کامران میزنتش و میخواد فرار کنه که چشمش میخوره به یه پسر بچه که داره اونارو مشاهده میکنه و بعد میره.

کارناوال/لونت به فریده میگه تو عروس خوشگلی میشی لباس عروس مادرتو میپوشی حتما خالت نگهش داشته وگرنه اونی که من برای مادرت خریده بودمو میپوشی.

فریده:من نمیخوام.

لونت:پس بدون هیچ ترحمی اونو لوش میدم،وقتی میگم اینکارو انجام میدم،کامران میرسه بندر منم میرم میگم دستگیرش کنن.

فریده:صبر کنید،قبول میکنم با پسرت ازدواج میکنم و گریه میکنه.

لونت:گریه کن چون بعدا تو حسرت اشکات میمونی،پسرم از وقتی تورو دیده عاشقت شده مطمئن باش خوشبختت میکنه.

خوابگاه/یه دختر میاد خوابگاه و میره رو تخت فریده میخوابه و سلیم هم پشت پنجره داره نگاهش میکنه و صداش میزنه که دختره میره پنجره رو باز میکنه.

سلیم:نترسین.

دختره:کی گفته ترسیدم.

سلیم:میخوامدکمکم کنی،فریده رو میشناسی؟

دختره:این فریده کیه از وقتی اومدم همه دربارش صحبت میکنن یه لقبم داره چکاوک،دیگه حتی سایز کفششم میدونم.

سلیم:بسه،میخوام کمکم کنی اگه نه یکی از دوستاشو صدا کن،هیچکس نمیدونه کجاست مدرسه ام نیست.

دختره میره از کمد چکاوک چندتا لباسشو برمیداره و میندازه بیرون و میگه چکاوک نیست شکارش کردن دیدیش بگو تخت و کمدشو گرفتم اینجا پیداش نشه براش دام گذاشتم و پنجررو میبنده و سلیم لباسای فریده رو برمیداره و بو میکنه.

کارناوال/لونت به فریده میگه غیر از ازدواج تو نیت دیگه ای ندارم.

فریده:پسرت با من خوشبخت نمیشه.

لونت:میشه اونم مثل تو تحصیل کرده ست.

فریده:خیلی بیچاره ای که انتقام گذشته رو از من میگیری.

لونت:ازدواج زوریه دیگه،باید مهر توافقو بزنی.

فریده:من تا ندونم کامران حالش خوبه یا نه کاری نمیکنم اون باید برسه و نامه شو بگیرم و بدونم حالش خوبه بعد با پسرت ازدواج میکنم.

لونت:من این همه سال صبر کردم این چندروزم روش،اما بدون اگه بخوای فرار کنی به زور متوصل میشم و اسیب میبینی.

بعد میره از دفترچه پاسخهای فریده یه برگه میکنه و به فریده میگه اینو امضا کن وگرنه کامران….

و فریده امضاش میکنه.

عمارت/نریمان با منور خدافظی میکنه و میره از اتاق بیرون که نجمیه رو میبینه و میگه دارم از اینجا میرم اگه تو به مادرت نمیگفتی بسیمه با من بد نمیشد و کامران منو دوس داره،من میدونم میخوای چکاوکو کامرانو بهم برسونی اما کامران فقط منو دوس داره و میاد بره که چمدون باز میشه و نجمیه لباسای کامرانو میبینه و میگه تو میخوای با داداشم فرار کنی و میره درو میبنده و نریمان میگه باز کن چکاوک پیغام داده تو بندره من نباشم نمیره که سیف الدین میاد و بی هیچ حرفی درو باز میکنه و نریمان میره.

بندر/لونت وایساده اما کامران نیومده.

کارناوال/فریده تو چادر نشسته و دفترچه پاسخهارو میخونه کهدیه قسمتش درباره کلبه احزانه،اون از کامران پرسیده بود کلبه احزان کجاست و کامران تو دفترچه نوشته بود وقتی یوسف گم شد پدرش انقدر گریه کرد تا کور شد و خونشون شد کلبه ی احزان.

همون موقع کاتینا میاد و میگه فکرنکنم بدون خدافظی از تو بره و فریده میگه اگه بیاد به قایق نمیرسه و میخواد بره مدرسه و از چادر میاد بیرون که میبینه پلیسا اطراف چادر قایم شدن و تقوی به اونا کمک کرده و میبینه کامران داره میاد که بهش میگه فرار کن و کامران میره و پلیسام دنبالش میرن و فریده با یه اسب میره سر راهش و کامرانو سوار میکنه و باهم فرار میکنن.

بندر/کشت

ی میخواد بره که نریمان میاد و لونتو میبینه که اونم میگه کامران نیومده و نریمان گوشواره هاشو میده به صاحب کشتی تا یکم وایستن تا کامران بیاد و بعد به لونت میگه تو اینجا چیکار میکنی؟

لونت:فکر میکنی کی کشتی جور کرده.

کشتی میره و کامرانم نمیاد که لونت میگه اون دختره بازیم داد به خیال خودش میخواست تورو سوار کشتی کنه و خودش با کامران باشه،اون ازم خواست کشتیو پیدا کنم.

نریمان:نه حتما یه بلایی سرش اومده کامران بهم پیغام داد بیام.

لونت:حتما اون پیغامم کار چکاوکه،بیا توافق کنیم تو کامرانو بگیر منم چکاوکو البته من سند دارم اما نمیخوام کامران دست و پامو ببنده،توام به خواستت میرسی.

نریمان:من به خواستم رسیدم کامران ماله منه و میره.

جنگل/فریده و کامران سوار اسبن که کامران میگه ینی نریمان برگشته خونه؟

فریده:اگه برگرده میره عمارت.

کامران:چرا؟

فریده:چون میخواستن تو روزای سخت کنار هم باشن.

کامران:میدونستم مامانم راضی میشه،بریم تورو بذارم عمارت.

فریده:نمیخواد اونا فک میکنن من مدرسم.

کامران میخنده و میگه میبینم این روزا خوب دروغ میگی میترسم شغلت بشه دروغگویی!

فریده:من برای خدافظی با تو اومدم اما تو نزاکت نداری و این چیزا سرت نمیشه.

کامران:نزاکتتم دیدیم رفتم عمارت بابام حتی نگاهمم نکرد تو بهم دروغ گفتی.

فریده:برای اینکه ناراحت نشی نگفتم.

کامران:نه که برات مهمه!

فریده بغض میکنه و میگه معلومه که مهم نیستی اگه میدونستی چقدر ازت بدم میاد شاخ درمیاوردی وایسا میخوام پیاده شم.

فریده پیاده میشه و کامران پشتش راه میفته و میگه داری چیکار میکنی؟

فریده:به تو چه؟

کامران:دیگه داری عصبیم میکنی کاسه صبرم داره لبریز میشه.

فریده گریه میکنه و میگه کاسه صبر من یا تو؟چرا اومدی؟میکشنت.

کامران میخنده و میگه وقتی عصبی میشی خیلی با مزه میشی.

فریده:باید الان با عشقت تو اون کشتی باشی چرا اومدی؟

کامران:نمیدونستم انقدر زود میخوای ازم راحت شی تازشم فکرنکن نفهمیدم که به نریمان حسودی کردی!!!

فریده ازش دور میشه که کامران میگه بهتره خرسا و گرگا بخورنت چون چکاوکارو دوس دارن و بعد میدوئه طرفش و کولش میکنه و میگه همیشه باید زور بالا سزت باشه.

عمارت/نریمان میاد خونه و میگه اون نیومد میترسم بلایی سرش اومده باشه و سیف الدین میره امنیه تا ببینه سرگرمی هست یا نه و بعد رفتنش نجمیه به نریمان میگه فکر نکن پدرم رابطت با داداشمو قبول کرده اون الان فقط میخواد پسرشو نجات بده.

خونه سلیم/سلیم لباس فریده رو بغل کرده و بو میکنه که لونت میاد و سلیم میپرسه فریده کجاست نه مدرسه بود نه عمارت تو گفتی میخوای یه کارایی کنی اون کجاست؟

لونت:از کارناوال با کامران فرار کرد،امشب میخواستم کامران بره و دختره رو بتو برسونم اما فرار کرد.

سلیم میشینه و میگه کامران و فریده؟؟؟

جنگل/فریده رو کول کامرانه و همش جیغ و داد میکنه و میگه حسابتو میرسم که کامران میذارش زمین و میره جلوتر و میرسه به کلبه و میبینه کسی توش نیست و میره تو کلبه و فریده بیرون میشینه و کامران از توی کلبه نگاهش میکنه و یاد باباش میفته.

عمارت/نریمان و نجمیه نگرانن که سیف الدین میاد و میکه سرگرمی نیست ممکن است فرار کرده شما برید بخوابید.

کلبه/فریده بیرون نشسته و سردش شده که کامران میبینتش و میاد بیرون و کتشو میذاره کنار فریده و میگه اگه مریض شی کسی نیست خوبت کنه دکتر لازارم که نیست و میره تو و از پنجره فریده رو مشاهده میکنه و خودشو میزنه به خواب و فریده که میبینه کامران خوابه کت و تنش میکنه و بو میکنه و کامرانم با لبخند نگاهش میکنه.

عمارت/نریمان میره تو اتاق و به منور میگه میترسم باهام بازی کرده باشن بازیه چکاوک،میترسم حرفای لونت راست باشه و حرفای لونتو به منور میگه و از چکاوک بد میگه و منورم میگه خانمی که من میشناسم کارای چکاوکو بی جواب نمیذاره.

کلبه/فریده بیرون نشسته که یه صداهایی میاد میترسه و میره تو کلبه که کامران میگه خیر باشه ترسیدی؟

فریده با حرص میگه نه اومدم تورو کنترل کنم ومیاد بره بیرون دوباره که صدا میاد و میترسه و کامران دستشو باز میکنه و میکه بیا پیشم.

فریده:بیام؟

کامران:بیا بیا و فریده میره بغل کامران و سرشو میذاره رو سینش و کامران دستشو میگیره و فریده میگه اینجا مثل اونجاست؟

کامران:کجا؟

فریده:کلبه احزان.

کامران:بستگی به خودمون داره که بشه کلبه احزان یا گلستان البته با وجود تو برای من میشه کلبه اعصاب و روان چون مغزمو میخوری.

فریده اصلا من دیگه حرف نمیزنم تا از سکوتم دیوونه شی التماسمم کنی هیچی نمیگم و تندتند میگه و کامران با لبخند نگاهش میکنه و میگه نیازی نیست حرف بزنی چون داره خوابم میبره.

پایان

نظربدید

منبع : http://bbjon.ir

تهیه و گردآوری : گروه سرگرمی تفریحی پورتال یک

امیدواریم که از خلاصه ی سریال چکاوک قسمت ۱۴ استفاده مناسب را برده باشید.لطفا نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب تفریحی
دانلود آهنگ نفسم تو عشق دلم تو سالار بحیرایی

دانلود آهنگ نفسم تو عشق دلم تو با ما باشید با ♫ دانلود اهنگ نفسم تو عشق دلم تو باید فقط بشی مال خودم تو با صدای سالار بحیرایی به همراه تکست و بهترین کیفیت ♫ Download Old Music BY : Salar | Nafasam To With Text And 2 Quality …

مطالب تفریحی
دانلود آهنگ فراز فلاحی تنها

دانلود آهنگ جدید فراز فلاحی تنها در این ساعت ♫ دانلود اهنگ تنها با صدای فراز فلاحی به همراه تکست و بهترین کیفیت آماده کرده ایم ♫ Download New Music BY : Faraz Fallahi | Tanha With Text And 2 Quality 320 And 128 On Music-fa موزیکفا • دانلود آهنگ …

مطالب تفریحی
دانلود آهنگ وندار مر خوت

دانلود آهنگ جدید وندار مر خوت با موزیکفا همراه شوید با ♫ دانلود اهنگ مر خوت با صدای وندار به همراه تکست و بهترین کیفیت ♫ Download New Music BY : Vandaar | Mar Khot With Text And 2 Quality 320 And 128 On Music-fa موزیکفا • دانلود آهنگ وندار …

خرید کامپیوتر,خرید سخت افزار,خرید رم,خرید کارت گرافیک,خرید مانیتور,رم 8 گیگ DDR3,رم 8 گیگ DDR4,ثبت نام لاتاری آمریکا