خلاصه ی سریال ترکی چکاوک قسمت ششم پارت دوم
- بهدست: Aryan
- دستهبندی: مطالب تفریحی
خلاصه ی سریال ترکی چکاوک قسمت ششم پارت دوم
پورتال یک : شما را به دیدن خلاصه ی سریال ترکی چکاوک قسمت ششم پارت دوم دعوت میکند.
شما می توانید این مطالب با ارزش یعنی خلاصه ی سریال ترکی چکاوک قسمت ششم پارت دوم را در ادامه ببینید.
خونه خاله بسیمه/نجمیه رو به مامانش میگه الان چکاوکو کامران سر قرارن خدا به خیر کنه.
بسیمه:مگهقراره چی بشه؟
نجمیه:هیچی خوب مامان اون چکاوکه،اونا مثل آتیش و باروت میمونن.
سرقرار/سلیم و فریده نشستن تو یه کافه و حرف میزنن که فریده میگه من اونشب حرفاتونو شنیدم،تو برات مهم بود اما کامران اصلا براش مهم نبود.
سلیم:خوب اون نمیخواد باتو کلنجار بره.
فریده:اون مسئولیتی در برابر من نداره.
سلیم:من خوبت میکنم.
فریده:اما من حس مریضی ندارم.
سلیم:این مریضی اب زیرکاهه خودشو نشون نمیده.
فریده:اره مادرمم اینجوری بود و یه شب مرد.
سلیم:من خوبت میکنم فکراتو بکن و تصمیم بگیر اما بدون وقتی نداری.
فریده:به هیچکس نگو نمیخوام کسی بهم ترحمکنه.
سلیم:خیالت راحت رازت با من در امانه.
خونه نریمان/نریمان کت کامرانو تنش میکنه و میگه فقط یه ساعته انقدر خودتو ناراحت نکن.
کامران:چشم تو بگیناراحت نباش ناراحت نمیشم.
نریمان:زود بده تعمیرش کنن من نمیخوام عشقمو ناراحت ببینم،اونجام غذاتو بخور و مواظب خودت باش و به دخترام مشاهده نکن همش به من فکر کن.
کامران:تو یه لحظه ام از فکرم بیرون نمیری.
سلیم تو کافه نشسته و رو به مستخدم که میخواد چاییه فریده رو ببره میگه نمیدونی چندتا قاشق شکر ریخت؟برای یه رابطه ی عمیقتر باید بدونم اون چندتا قاشق شکر تو چاییش میریزه.
فریده داره میره سمت خونه خاله بسیمه که کامران میبینتش و میاد دنبالش اما فریده بهش توجهی نمیکنه.
جلوش وایمیسته و میگه انگار این بار واقعا عصبیت کردم.
فریده:دیگهنمیتونی دلمو به دست بیاری.
کامران:خوب الان میری به دوستات میگیکه کامران یه عوضی و خیانتکار بود و دیگه این جریانا تموم میشه و لازم نیست نقش بازی کنیم.
فریده:اما تو بهم خیانت کردی.اونم با دوستای مدرسه ام.
کامران:اره اما الکی…چکاوکم،عزیزم.عسلم،سلطانم باید یه رابطه خصوصی باشه تا بهت امیدی بدم.من ندونسته بهت امیدی دادم؟
فریده در حالی که گریه میکنه:تو کجا و امید دادن کجا.
کامران میخنده و میگه:برای اینکه واقعا عاشقت باشم و واقعا بهتخیانت کرده باشم باید بدونم که وقتی ناراحتی گردنتو میخارونی و یا وقتی نمیتونی حرف بزنی از خجالت با یقه پیراهنت بازی میکنی و به پخش شدن گرده گلها آلرژی داری و بهارو دوس داری اما سردت میشه و تو چاییت پنج تا قاشق شکر میریزی.
(منظورش اینه اگهعاشقت باشم اینارو میدونم)
بعد فریده با تعجب نگاهش میکنه و با ناراحتی میگه الان دیگه پنج تا نیست و میره و کامران تعجب میکنه که همه ی اونارو میدونه.
خونه نریمان/نریمان داره گلهایکامرانو مشاهده میکنه که منور میگه اقا کامران داره میره بورسا؟
نریمان:تو باز فالگوش وایسادی؟
منور:نه اتفاقی فهمیدم.
نریمان:از این به بعد وقتی اقام خونست برو بیرون نمیخوام اینجا باشی میترسم چشممون بزنی،الان که چندروز نیست رفته بورسا.
منور:ایشالا کههمینطوره.
نریمان:منظورت چیه؟
منور:اگه بخاطر این بورسا بهت دروغ گفته باشه و بخواد نقش عاشق چکاوکو بازی کنه چی؟اونوقت به شونه هام برای گریه نیاز داری.
نریمان:اگه اینجوری شه دوروز گریه میکنم و روز سوم اونارو میکشم.
خونه خاله بسیمه/نجمیه میاد تو اتاق فریده و میگه مگه امروز با داداشم قرار نداشتی؟
خلاصه ی قسمت ششم سریال ترکی چکاوک
ف
ریده:نه.
نجمیه:قهرکردین؟
فریده:نه برو بیرون.
نجمیه:پس چرا عصبانی هستی؟حتما بخاطر اون چیزایی که قایم کردی عصبانی هستی و میره.
از اتاق میره بیرون و بسیمه ازش میپرسه چرا دعوا کردن؟و نجمیه میگه هرچی پرسیدم نمیگه.
بسیمهمیره تو اتاق کامران و میگه چرا دعوا کردین تو حیاط؟اصلا خوشم نیومد،یعنی چی همش دعوا.بابات کهاومد نامزد میکنین.
کامران که حواسش نیست میگه باشه نامزد میکنیمو بعد که میفهمه چی گفته مامانشو مشاهده میکنه که بسیمه میگه افرین پسرم پس لباساتو بدم فریده اتو کنه.
بعد یکی میاد دم در و میگهکهدکتر لازار (همونی که بابای کامرانو معاینه کرد) گفته شما بیاید،بهکمکتون نیاز داره و کامران میره.
بسیمه هم میره اتاق فریده و لباسای کامرانو میده بهش و میگه عزیزم اینارو دیگه تو باید اتو کنی و وقتی بسیمه میره فریده لباسارو میندازه زمین و لگدشون میکنه اما بعدا اتوشون میکنه و میبره تو اتاق کامران و میذاره تو چمدون و روی میز ساعتشو میبینه که وایساده و جای انگشتای کامرانو روی شیشه میز میبینه و میخواد انگشتاشو بذاره جای اون که یهو پاکش میکنه و میگه بی مزه همه جام از خودش یه ردی میذاره.
کامران به سیرک میرسه و میگه که دکتر لازار منو خواسته و میره تو چادر که چشمش به باباش میخوره که بیهوشه.
میره دنبال ارابه اما هیچکس نمیخواد بهش کمک کنه و کامران ناراحت و کلافه ست.
فریده نشسته و داره یه داستان میخونه و کامران باباشو از سیرک کول میکنه و با گریه تا شهرستان میاره.
پایان
منبع : http://fsa.rozblog.com
تهیه و گردآوری : گروه سرگرمی تفریحی پورتال یک
امیدواریم که از خلاصه ی سریال ترکی چکاوک قسمت ششم پارت دوم استفاده مناسب را برده باشید.لطفا نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.
بدون دیدگاه