خلاصه سریال چکاوک قسمت ۱۸

پورتال یک : شما را به تماشا خلاصه سریال چکاوک قسمت ۱۸ دعوت میکند.

شما می توانید این مطالب با ارزش یعنی خلاصه سریال چکاوک قسمت ۱۸ را در ادامه ببینید.

خلاصه ی مجموعه ی تلویزیونی  عاشقانه چکاوک  قسمت هجدهم

قسمت ۱۸ سریال #چکاوک

صدای فریده/جناب قاضی به خاطر پسرش فتوارو عوض کرد ولی برای اینکه کامران تبرئه بشه دوتا چیز لازم بود اولیش حلالیت گرفتن از سیف الدین خان ودومیش گذشتن واصف ازشکایتش.

 کامران وفریده میان عمارت وهمه ازشون استقبال میکنن وکامران دست پدرشو میبوسه واونم کامران و بغل میکنه وبعدش همگی دورهم جمع میشن.

لب رودخونه/جنازه واصف لب رودخونه افتاده ومرده.

عمارت/سلیم میاد و فیلم بازی میکنه که مثلا خیلی خوشحاله وکامرانوبغل میکنه وبه همه به خاطر برگشتن کامران تبریک میگه ومیره دستاشو بشوره که نجمیه هم دنبالش میره وبهش میگه میتونم باهاتون صحبت کنم وسلیم هم بهش نیشخند میزنه ومیگه فکر نکنم که نجیمه بهش میگه پس اشتباه میکنی وسلیم هم بهش دیدن میکنه.

در میزنن و نریمان هم میاد وبه کامران میگه خوش اومدی وبلا به دور که کامران خیلی رسمی بهش میگه ممنون نریمان خانم که نریمان تعجب میکنه ومیخواد بهش نزدیک بشه که کامران میگه چیکار میکنی نریمان بابام اینجاست!!که سیف الدین هم بهش میگه پسرم بریم تو اتاق یکم صحبت کنیم.

نجمیه حرفشو ادامه میده وبه سلیم میگه اون شب نامه ای که دست خط من بود وبه شما داده بودم تا فریده رو ببینید کوبیدید تو صورتم وهنوز دیدن اون شب وکه بهم کردید فراموش نمیکنم چون اعصابم خورد میشه و سلیم میگه ناراحت شدم ونجمیه هم میگه اصلا ناراحت نباشید چون الان هم همون حس به شما دست میده ومیره شکلاتارو از کمدش میاره و میگه ببینم اگه داداشم بفهمه میخواستی با اینا چکاوک ومسموم کنی چی میگه؟؟ که سلیم شوکه میشه وزبونش بند میاد.

سیف الدین و کامران تو اتاق نشستن و سسف الدین میگه پسرم بهم بگو کی تو دلته! 

کامران: الان وقتی این حرفاست بابا! 

سیف الدین:امروزیکی از اون دوتا خانم مجبوره از تو ناامید بشه وتو با یکیشون نامزد کنی..چون عشق وعاشقی شوخی بردار نیست ونباید دل عاشق وشکوند چون گناهه.

کامران: منظورتون در مورد دوتا خانم چیه؟؟

سیف الدین: یکیش فریده ست همون کسی که تو دل منو ومادرت جا داره واون یکی هم که رابطه ت باهاش سرزبونا افتاده نریمان.. باید با یکیشون نامزد شی حالا بهم بگو کی تو قلبته فریده یا نریمان خانم؟؟

کامران بلند میشه ومیگه کاش میدونستم…

سیف الدین: از دلت بپرس اون میدونه،باید جسارت داشته باشی. کامران: اگه جسارت نداشته باشم چی؟

 سیف الدین:میخوای تا آخر عمرت با کی زندگی کنی؟

همه تو اتاق نشستن که نریمان به منور اشاره میده که بره ببینه چه خبره و منور به هوای آب بلند میشه که بسیمه میگه بذار زودتر بره تا فضولی کنه وببینه پدر وپسر با هم چی میگن که نریمان بهش میگه بشین وبسیمه هم همش بهشون تیکه میندازه که فریده ازش میخواد چیزی نگه چون اونا مهمونن ولی بسیمه بهش میگه اینا دزدن مگه نمیبینی چجوری چسبیدن به این صندلی وبلند نمیشن وبعد به فریده میگه ازشون بپرس پاشون چطوره؟؟

فریده که ازهمه جا بی خبره میگه چی شده؟؟

منور هم براش تعریف میکنه نجمیه پای نریمانو سوزونده.

فریده: چی؟؟ نجمیه اینجور دختری نیست،ممکن است اتفاقی بوده. بسیمه: اگه کار نجمیه نباشه وبهش تهمت زده باشی چی؟؟ من میدونم تو چجور جونوری هستی.

نریمان :به خاطر نسبت فامیلی دوری که با هم داریم چیزی بهت نمیگم ومیشینم.

بسیمه: خب نشین وبرو.

اما نریمان عین خیالشم نیست و بسیمه بیشتر عصبانی میشه.

تو اتاق سلیم به نجمیه میگه با این حرفای مزخرفت داری همه رو دیوونه میکنی اصلا تو چرا به وسایل دخترخالت دست میزنی؟خائن کثیف و میخواد بره که نجمیه نمیذاره ودر اتاقو قفل میکنه و میگه اگه سمی نیست پس بخور وسلیم هم مجبور میشه بخوره.

نوریه میاد ودر اتاق نجمیه رو میزنه میزنه و میگه چرا دروقفل کردی؟ و شک میکنه ومیره به خدمتکارا میگه از آقا سلیم هم سرگرمی نیست نکنه هردوشون تو یه اتاق باشن،اگه کامران ببینه خیلی بد میشه ومیرن دم دراتاق نجمیه وازش میخوان تا درو باز کنه و میگن کی پیشته که نجمیه میگه چرا چرت وپرت میگین برین پی کارتون!!!و اونا هم میرن.

تو اتاق سیف الدین به کامران میگه ما قلب ودلمون وبرای کسی که تو دوست داری باز میکنیم حتی اگه نریمان باشه. 

کامران: برای نریمان احترام زیادی قائلم.

سیف الدین : پس فریده؟؟

کامران سکوت میکنه میگه من با نریمان رابطه دارم وامکان نداره با خانم دیگه ای رابطه ای داشته باشم وتا الان هم حرفی از فریده نزدم..

 که بسیمه میاد وبه کامران میگه شیرمو حلال نمیکنم اگه با نریمان باشی ازش خوشم نمیاد.

 سیف الدین عصبانی میشه وبهش میگه ساکت شو خانم تو چجور مادری هستی که این حرفو میزنی

 کامران: ازتون خواهش میکنم که مجبورم نکنین بین دوتاشون قرار بگیرم ویکی رو انتخاب کنم.

بسیمه هم ناراحت میشه

تو اتاق نریمان به فریده میگه بابت اینکه ازکامران مراقبت کردی وتواین چند وقته به کامران رسیدگی کردی ازت ممنونم.

 فریده: لازم نیست تشکر کنی چون من ز بچگی با کامران بزرگ شدم وهمیشه پیشش بودم ولی تو ممکن است یه روز باشی ویه روز نباشی ولی من همیشه هستم.

 نریمان: پس دلخوری های بسیمه به تو هم منتقل شده؟؟

فریده: اینجوری نیست من حرف نامربوطی بشنوم جوابشو میدم که نریمان تا میفهمه کامران داره به سمت اونا میاد زود دستای فریده رو میگیره و میگه معذرت میخوام این چند وقته خیلی حساس شدم واز وقتی هم که رابطم با کامران علنی شده بیشتر تحت فشارم و کامران هم از دور این حرفارو میشنوه وبهشون دیدن میکنه ومیگه پس سلیم کجاست؟؟رفت؟؟

 تو اتاق سلیم به نجمیه میگه این بازی رو تموم کن.

نجمیه:فقط دوتارو خوردی باید بیشتر بخوری واینجوری سلیم با نجمیه درگیر میشه وبهش میگه کلید وبده ودستاشو فشار میده وکلید دست نجمیه رو میبره و دستش خون میاد وسلیم میگه دختره خنگ از من چی میخوای؟؟

 نجمیه : میخوام دوستم داشته باشی.

سلیم میزنه زیر خنده وکامران هم همون موقع صدای خنده سلیم ومیشنوه وبه نجمیه میگه دروباز کن ولی نجمیه باز نمیکنه،کامران هم درو میشکنه ونجمیه وسلیم وبا هم تواتاق میبینه ومیبینه موها ولباس نجمیه به هم ریخته ودستاشم خونیه که عصبانی میشه وفکر میکنه تو اتاق سرگرمی بوده وسلیم هم میگه این چیزی که فکر میکنه نیست اما کامران گوش نمیده و اونو از خونه بیرون میکنه ومیزنتش و میگه من به تواطمینان داشتم..مرتیکه عوضی مگه تو از فریده خوشت نمیومد وبه من نگفتی میخوای با اون باشی؟؟

 همه اعضای خونه با صدای کامران به طرف نجمیه میرن وسیف الدین در اتاق ومیبنده ونجمیه رو حسابی میزنه وفریده هم هرکاری میکنه مانع این کار بشه نمیتونه وپشت در برای نجمیه گریه میکنه(خیلی دلم سوخت???) 

بسیمه هم گوشاشو میگیره وگریه میکنه و جیغ میزنه.

سلیم حسابی کتک میخوره وبه کامران به دروغ میگه ناموس تو ناموس منه،از نجمیه خوشم میاد ،چون کسی رو ندارم تنها خونواده م شمایید ومیخواستم عضوی از خونواده شما باشم ،خواهرتو دوست دارم ومیخوام باهاش تشکیل زندگی بدم.

 کامران: غلط کردی تومگه فریده رو دوست نداشتی؟؟

سلیم : اونو فقط برای دوستی میخواستم واز نجمیه خوشم میاد. کامران: پس گفتی این یکی نمیشه ،برم سراغ خواهرش تو چجور آدمی هستی؟؟

که صدای جیغ فریده رو میشنوه میره تو خونه.

ودر اتاق نجمیه رو میشکونه ومیبینه پدرش یه طرف افتاده وخواهرش یه طرف دیگه وحسابی خونی وزخمی شده پدرشو با خودش میبره وفریده هم میره سمت نجمیه.

تو حیاط سلیم همه چیزایی که خورده رو بالا میاره تا مسموم نشه.

کامران به فریده توضیح میده تا چجوری زخمای نجمیه روپانسمان کنه واز اونور نریمان وقتی حال بسیمه رو میبینه میگه آی بسیمه دیدی آه مظلوم آدمو میگیره وخیلی ریلکس اونجا نشسته که بسیمه میگه استغفراله..

کامران پدرشو به اتاق میبره و میگه سلیم نجمیه رو میخواد فردا میاد خواستگاری وهمه چیز تموم میشه.

سیف الدین: مثل یه جونور میمونه داشته دخترشو میکشته.

کامران :سلیم کسی رو نداره ومیخواد عضو خونواده ما بشه، بعدا حرف میزنیم.

تو اتاق فریده زخمای نجمیه رو میبنده وبهش میگه فردا میان خواستگاریت ونجمیه هم مثل دیوونه ها خوشحال میشه.

بسیمه و نریمان نشستن که نریمان تا میفهمه کامران داره زود سمتش میره وبهش میگه خودتو ناراحت نکن عزیزم وبسیمه میگه خدا ازت نگذره مار خوش خط وخال وکامران میگه بلند شو بریم وتوحیاط به کامران میگه حالا چی میشه؟

 منور: چی میخواد بشه پسره کار خودشو کرد دیگه!!

 کامران عصبانی میشه وبه نریمان میگه این خدمتکارتو عوض کن اصلا تو شان تو نیست.

نریمان: خودتو ناراحت نکن از بی نذاکتیشه!!وبعد میگه فکر نمیکنم که آقا سلیم کار بدی کرده باشه. کامران: مشکلی نیست قراره با هم ازدواج کنن.

نریمان: خیلی مرد خوبیه..با غرورومتشخصیه درست مثل تو..ولی مردای این دورو زمونه دل دخترامون ومیبرن و وقتی که پای مسئولیت میرسه اونارو ول میکنن وفکر نمیکنن دختراهم دلشون میشکنه ولی خدارو شکر آقا سلیم اینطوری نیست.

کامران با حرفای نریمان تو فکر میره.

بعدش کامران میگه تا با جمالی برن واونا هم با درشکه میرن.

پایان

(عشقااا از این به بعد سعی میکنم خلاصه هارو جلوتر از جم سریز بذارم چون مودمم داره درست میشه و دوستمم داره کمکم کنه،البته سعیمو میکنم.فداتووون)

نظر بدید.

منبع : http://bbjon.ir

تهیه و گردآوری : گروه سرگرمی تفریحی پورتال یک

امیدواریم که از خلاصه سریال چکاوک قسمت ۱۸ استفاده مناسب را برده باشید.لطفا نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.