خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۳ پارت چهارم
- بهدست: Aryan
- دستهبندی: مطالب تفریحی
خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۳ پارت چهارم
پورتال یک : لطفا در ادامه خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۳ پارت چهارم را ببینید.
خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۳ پارت چهارم
تو نمیتونی یارِ کسی غیر از من باشی چشمایِ منم که غیر از تو کسیو نمیبینه . بریم منتظرشون نذاریم .. بعد از رفتن لطیفه با خونوادش عمر برمیگرده توی اتاق آرتا و مشغول حرف میزنن در مورد ضاربین که گرفتنو بازم حرفی نمیزنن . وقتی میدونن کار کارِ طاهر دینداره که آرتا میگه :
طاهر دیندار برای چی از دستِ من عصبانی باشه ؟ .. عمر : داداشم .. آرتا : نه دیگه تا اون حد .. عمر : برات تله گذاشتن برادرِ من ، برای اینکه رابطِ داداشمو طاهر لو نره برات تله گذاشتن .. آرتا : طاهر از کجا فهمیده ؟ .. عمر : داداشم گفته ، وقتی تو خونه سویت لنا پرینت حساباشو میگرفتم زنِ مچمو گرفت منم عصبانی شدم گفتم از حسین بپرس حتماً زنِ بهش گفته داداشمم پرسیده چه شکلی بود . به احتمال زیاد زنِ بهش گفته قد بلندو لاغر بود . هردومون هم قدیم آرتا هم وزنیم داداشم مستقیماً به تو شک کرده . چون سال ها منو گول زده به فکرش نرسیده به من شک کنه زود به تو شک کرده . برای اینکه چیزی به من نگی خواسته بهترین دوستمو بُکُشه .. آرتا : آخه حسین آقا منو دوس داره . خیلی خب ممکن است به بیراهه کشیده شده باشه ولی حسین آقا قاتل نیست .. عمر : میدونی تا برسیم بیمارستان چند بار اینو از خودم پرسیدم ؟ داداشِ من قاتل نیست ، داداشِ من بی وجدان نیست ، داداشِ من اشتباه نمیکنه ، داداشِ من خودشو به پول نمیفروشه . میدونی چند بار اینا رو تو دلم گفتم ؟ ولی نه آروم شدم نه قانع
منبع : http://bbjon.ir
تهیه و گردآوری : گروه سرگرمی تفریحی پورتال یک
امیدواریم که از خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۳ پارت چهارم استفاده مناسب را برده باشید.لطفا نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.
بدون دیدگاه