خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۳ پارت پایانی

پورتال یک : لطفا در ادامه خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۳ پارت پایانی را ببینید.

خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۳ پارت پایانی

آرتا : خب حالا باید چیکار کنیم ؟ .. عمر : تا امشب قصد داشتم با داداشم حرف بزنم . میخواستم بگم داداش بیا بهت کمک کنم ، اگه حقیقت تلخ باشه دروغ زندگی آدمو به باد میده ولی منصرف شدم .. آرتا : چرا ؟ .. عمر : چرا ؟ چون تو تمامِ تصمیماتم پایِ توأم در میونه . میفهمی ؟ منتظر میمونیم ، ساکت میمونیم ، جریان امشبو تو دلمون نگه میداریم ، مدارکو جمع میکنیمو جرمشونو ثابت میکنیم .. آرتا : حسین آقا داداش عزیزِ توء . چطور میتونی بهش دستبند بزنی ؟ .. عمر : من یه پلیسم ، داداشِ منم باید مثه همه مجرما باید مجازات شه .. آرتا : وقتی نقش بازی میکنی که نفهمه خیلی اذیت میشی برای اینکه تو این مدت کمتر عذاب بکشی هر کاری از دستم بر بیاد انجام میدم عمر .. عمر ( با چشمای پُر از اشک ) : امیدوارم لایق دوستی با تو باشم .. آرتا : دوست چیه عمر ؟ تو برادر منی پسر . مگه کلاس دوم بی خودی به خاطر تو خونم ریخته شد ؟

موقعی که در حال خوشو بش با هم هستن حسین درو باز میکنه و وارد میشه . شروع میکنه به فیلم بازی کردن واسه کثافتکاریاش که عمر با لحنی خاص دو پهلو میگه :
دیگه برادرمو ( آرتا ) تنها نمیذارم ، هر کی قصدِ جونشو بکنه ( با نگاهی سراسر نفرت به حسین ) میکُشمش

منبع پیج پیچ اینستاگرام  gemseriestv

منبع : http://bbjon.ir

تهیه و گردآوری : گروه تفریحی تفریحی پورتال یک

امیدواریم که از خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۳ پارت پایانی استفاده مناسب را برده باشید.لطفا نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.