خلاصه سریال ترکی رز سیاه قسمت ۸۹
- بهدست: Aryan
- دستهبندی: مطالب تفریحی
خلاصه سریال ترکی رز سیاه قسمت ۸۹
پورتال یک : شما را به دیدن خلاصه سریال ترکی رز سیاه قسمت ۸۹ دعوت میکند.
شما می توانید این مطالب با ارزش یعنی خلاصه سریال ترکی رز سیاه قسمت ۸۹ را در ادامه ببینید.
خلاصه سریال ترکی رز سیاه قسمت ۸۹
قسمت۸۹رزسیاه
بعد از اینکه ازلم کمی ارام میشه از قاسم می پرسه که چرا مانع خودکشیش شده؟قاسم :اگه میمردی کندال به زندگیش ادامه میداد وهمه تو رافراموش میکردن.روح دخترت ناارامه٬چون تو انتقامش رانگرفتی…قاسم از اینکه از ۱۳سالگی همش بین بیرون وزندان در تردد بوده٬میگه واینکه سیبل امید او برای زندگی شده٬اما ترکش کرده وسالها قاسم بدنبال سیبل بوده تا جاییکه عشق به او رافراموش کرده تا اینکه اینجا پیداش کرده.ازلم:کندال میخواد منو طلاق بده تا با سیبل ازدواج کنه.قاسم:کندال فقط میخواد تو رابترسونه…
ابرو ازکندال میپرسه چراپیداشدن کیف مراد رابهشون نگفته؟کندال:نمیخواستم به مادرم که تازه مرگ مراد راباور کرده بود٬امید واهی بدم.ازلم بخاطر اینکه ازمن انتقام بگیره وبا محکوم کردن من به قتل مراد من را ازکارهای طلاقش منصرف کنه٬اون نامه رانوشته…من ازلم رامیارم تا خودش اعتراف کنه….
بعد از رفتن کندال٬ابرو:نمیتونم باورکنم کندال اینقدر ادم بدی باشه که برادرش رابکشه…
ابرو وفراد پیش اوز میرن.ابرو میپرسه چرا این مطالب راازمن مخفی کردی؟
اوز:نمیخواستم به شما امیدالکی بدم.کاردرستی کردم.الان دادستان بهم گفت تحقیقات رافیصله بدیم.اما من تعجب میکنم که چراوقتی به کندال موضوع کیف مراد راگفتم٬اینقدر خونسرد بود.
اوز به نارین میگه داستان کیف مراد را واینکه همش به اینکه اگر مراد زنده باشه او چکاربکنه ومیگه خجالت اوره که ازاحتمال زنده ماندن یک انسان ناراحتم وبه نارین میگه تحقیقات تمام شده.
مایا همچنان منتظر تماس سردار.سردار هم نه به مایا زنگ میزنه ونه به تماسهای او جواب میده.
کندال ازلم رابه خانه پدریش میبره ومیگه دیدن کن ٬فکرکنم وضع زندگی قبلیت یادت رفته که تو همه چیز فضولی میکنی٬بعد به کارخانه میبرتش واسناد طلاق راپاره میکنه ومیگه بجاش باید به ابرو بگی تو برای انتقام اون نامه رابراش فرستادی.
ابرو وفراد پیش کندال میان وازلم هرچه کندال گفته رابه ابرو میگه…ابرو هم میگه مشخصه از ترس ازلم داره این حرفها رامیزنه…
دربیرون کارخانه٬ابرو به ازلم میگه تو امروز فهمیدی باردار نمیشی اما دیروز نامه رابرای من فرستادی٬راستش رابگو…اما ازلم چیزی نمیگه.
ابرو به فراد میگه من باید بفهمم قضیه مراد چیه…من هیچوقت نتونستم باور کنم او خودکشی کرده…باران که فکرش حسابی مشغوله از عموش میپرسه تو قایق چه اتفاقی افتاد.کندال میگه ابرو تونسته همه شما رادشمن من بکنه.باران:شما بودی که پسته هاشو اتش زدی ودشمنی راشروع کردی.کندال:اره٬چون او به سهم تو وپدرت ومن دست درازی کرده بود.اون پسته ها مال من بود.تو داری به منی که همیشه تو راپسرم دونستم وبتو پول تو جیبی دادم وحمایتت کردم تهمت میزنی.روراست بگو که من پدرت راکشتم.باران:شما پدرم راکشتید؟کندال:با این سوالت من راکشتی٬بدون که ازلم پیش ابرو وفراد همه چیز رااعتراف کرد.
عایشه به باران زنگ میزنه٬باران پیشش میره تا باهم حرف بزنند
منبع : http://fsa.rozblog.com
تهیه و گردآوری : گروه تفریحی تفریحی پورتال یک
امیدواریم که از خلاصه سریال ترکی رز سیاه قسمت ۸۹ استفاده مناسب را برده باشید.لطفا نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.
بدون دیدگاه