اگر حافظ،سعدی و عطار در زمانه ما بودند!
بسیاری از کتابهای عرفانی ما در اصل خطابه یا سخنرانی يا درسگفتار هست. شماری از آثار ملاحسین کاشفی نیز در اصلْ منبرهای او در سبزوار و هرات هست.
شگفتا که چنین کتابی، در اصل خطابههایی او در جمع مردم کوچه و بازار بوده هست. گویا در قرنهای گذشته، مجالس وعظ، حال و هوایی دیگر داشته هست. «مجالس سبعه» نیز هفت منبر مولوی در مکانهای مختلف هست. مثنوی را هم که میدانید خطابههای منظوم او هست برای جمع شاگردانش. كتاب «معارف برهان الدین محقق ترمذی» نیز همینگونه هست.
بسیاری از کتابهای عرفانی ما در اصل خطابه یا سخنرانی يا درسگفتار هست. شماری از آثار ملاحسین کاشفی نیز در اصلْ منبرهای او در سبزوار و هرات هست.
تفسیر ابوالفتوح رازی هم بازنوشتۀ درسگفتارهای او برای شیعیان منظقه ری هست. «اسرار التوحید» را هم که دیدهاید؛ گزارشی هست از مواعظ ابوسعید برای آدمهایی که در کوی و برزن میدید یا گفتارهای او هست در خانقاه. احمد غزالی هم واعظ سیّار بود و آخرین منبر را در قزوین رفت و امروز مزار بیاسم کوچکونشانش در قزوین خاک میخورد. برخی آثار عین القضات نیز از همین لون هست.
با وجود این، حافظ میانۀ خوبی با وعظ و واعظان ندارد. بعید مینماید که مجالس وعظ در زمان حافظ(قرن هشتم) آنقدر سقوط کرده باشند که هیچ بویی از قرنهای پنج و شش و هفت نبرده باشند. اگر مجلس وعظ، آن هست که ترمذی و بهاء ولد و مانند آنان داشتهاند، چرا حافظ به دیگران توصیه میکند که «رموز مستی و رندی، ز من بشنو نه از واعظ»؟ رموز و اسرار که جای خود دارد؛ حدیث مهر و وفا را هم در گفتار آنان نمیبیند:
حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگرچه صنعت بسیار در عبارت کرد
مجالس وعظ برای حافظ چنان خستهکننده هست که تصمیم میگیرد وقتی خود را با حضور در این مجالس هدر ندهد و به خرابات رود، که «مجلس وعظ دراز هست و زمان خواهد شد.» در بیت رندانهای میگوید اگر واعظان، بزم ما را ببینند، ترک منبر میکنند:
حافظ آراسته کن بزم و بگو واعظ را
که ببین مجلسم و ترک سر منبر گیر
گاهی هم واعظان را بیهودهگو و ریاکار و اهل جلوهگری در محراب و منبر میخواند:
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگو
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
خلاصه اینکه معتقد هست: «واعظ ما بوی حق نشنید» و «نهاده هست به هر مجلس وعظی، دامی.»
از اینگونه سخنان نیشدار در دیوان حافظ و سعدی و عطار، فراوان هست؛ در حالی که در دیدن ما، مجالس وعظ در عصر آنان و پیش از آن، بسیار پربار و گرانمایه بوده هست. در این اندیشهام که اگر آنان در عصر ما میزیستند و مجالس ما را میدیدند، چه میگفتند.
اگر حافظ،سعدی و عطار در زمانه ما بودند!
منبع : پارسینه
بدون دیدگاه