خلاصه قسمت ۱۰۵ سریال لطیفه
- بهدست: Aryan
- دستهبندی: مطالب تفریحی
خلاصه قسمت ۱۰۵ سریال لطیفه
پورتال یک : لطفا در ادامه خلاصه قسمت ۱۰۵ سریال لطیفه را ببینید.
خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۵ بخش سوم… بخش آخر
اگه این بچه از عمره باید بدونم .. ایپک : نه ، نه نیست . نگران نباشید .. الوان : مطمئنی نیست دیگه ! درسته ؟ یعنی باباش عمر نیست ؟! .. ایپک : واقعاً نمیدونم چی شد که این سوالو پرسیدین خاله الوان ولی اگه جایِ شما کس دیگه ای بود حتی جوابشم نمیدادم .. الوان : حق داری دخترم ، خدا ایشاا.. پسرتو برات حفظ کنه !
بعد از رفتن الوان بازم آدمای طاهر دیندار از راه میرسن ، با به صدا در آوردن زنگ خونه پلو یه بسته کادو پیچ مشکی رنگ میذارن جلوی درو میرن . ایپک بسته رو برمیداره و میبینه روی کاغذ نوشته شده ” پسرت سلام رسوند ” جعبه که باز میشه لباسِ خونیِ یاز ، پسر ایپک اشکو توی چشمای مادرش حلقه میزنه . نامه رو میخونه که توش نوشته شده :
پسرت خیلی شبیه توء ، نمیتونیم آرومش کنیم . اگه خدایی نکرده از دستمون فرار کنه و از یه پرتگاه بیوفته پایین چی ؟ کدوم مادری تحمل داغِ بچشو داره ؟ اگه میخوای بدونی چقدر جدی هستیم همین الآن بفرست خونو آزمایش کنن ببین مالِ کیه .. | اداره پلیس |
همگی منتظر تفریحی هستن از طرف هکر پلو . بلاتکلیفی همه گروه اذیت میکنه که مسیج ویدئویی امره میرسه که توش توضیح داده :
بچه ها در مورد قتل بهار چیزی حدود هشت کیلومترو زیرو رو کردم . نزدیک جایی که جسد پیدا شده یه پمپ بنزینِ کوچیکِ ، کنار جاده . یه چیزی پیدا کردم مطمئنم مربوط به جنایتِ شایدم اتفاقی بوده ، نمیدونم ! این اتفاقاتو فقط باید با شما در میون بذارم . برای امشب قرار بذاریم توی اتاق شما بعد از اینکه همه رفتن ، فقط شما باشیدو ایپک . کس دیگه ای نباشه ، چون ترسیدم تلفنا شنود بشه پیغامو اینجوری فرستادم لطفاً این موضوعو پشت تلفنم به زبون نیارین . ساعت یازده شب پیشِ شمام !
بعد از رسیدن این خبر به ایپک تلفنشو برمیداره و با تماس به آدمای طاهر بهشون قول میده آخر شب با دور زدن گروه ، هر طوری شده ویدئو رو بیاره تا پسرشو نجات بده …
پایان♥
منبع : http://bbjon.ir
تهیه و گردآوری : گروه تفریحی تفریحی پورتال یک
امیدواریم که از خلاصه قسمت ۱۰۵ سریال لطیفه استفاده مناسب را برده باشید.لطفا نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.
بدون دیدگاه