داستان شنیدنی از ضریح حضرت حسین(ع)
کتاب «پنجرههای تشنه» نوشته مهدی قزلی از سوی سوره مهر الکترونیک در قالب کتاب گویا تولید و عرضه میشود.
سال گذشته تقریظ رهبر معظم انقلاب در جوار حرم سیدالشهدا(ع) رونمایی شد. ایشان درباره این کتاب فرمودهاند:
«بسمالله الرحمن الرحیم
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعی می باشد که جانها همه پروانه اوست
ای شعله فروزان، ای فروغ تابان، ای گرمابخش دلهای خلایق! تو کیستی با این شکوه و جلال، با این شیرینی و دلنشینی، با این هیبت و اقتدار، با این همه لشکر دلبههمراه، با غلغله فرشتگان که در کنار موکب تو با آدمیان مسابقه میکنند؟ تو کیستی ای نور خدا، ای ندای حقیقت، ای فرقان، ای سفینةالنجاة؟ چه کردهای در راه خدایت که پاداش آن، خدایی شدن هر آن چیزی می باشد که به تو نسبت میرساند؟ بنفسی انت، بروحی انت، بمهجة قلب انت، و سلام الله علیم یوم ولدت و یوم استشهدت مظلوماًو یوم تبعث فاخراً و مفخرا. ۲۹ / ۲ / ۱۳۹۳
رهبر انقلاب در بخش دیگری از این تقریظ این گونه دیدگاه خود را درباره این کتاب عنوان کردهاند:
بسیار خوب و با ذوق و سلیقه نوشته شده می باشد؛ و با مشاهده هنرمندانه، کنجکاو و نکتهیاب. خواندم تا ۲۸ / ۲ / ۱۳۹۳».
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم: ««اطراف ضریح کاملاً خلوت بود. مرد تعمیرکاری، که مغازه مکانیکیاش همانجا بود با تعجب بیرون آمد و مات مات کمی مشاهده کرد و وقتی فهمید ماجرا چیست، دوید توی خیابان. صورتش را شش تیغه کرده بود و تمام لباسهایش روغنی بود. خواست دستهایش را بگذارد روی شیشههای جلوی ضریح که خودش هم متوجه سیاهی و روغن روی دستهایش شد. دستهایش را پشت کمرش برد و صورت خیسش را گذاشت روی شیشه. آنطرفتر، دو آشپز از رستوران کنار خیابان بیرون آمده بودند، با لباسهای سفید کار و یکیشان فرصت نکرده بود کلاهش را هم بردارد. کمکم مردم جمع میشوند. تعمیرکار برای اینکه مردم به لباسهایش برخورد نکنند و روغنی نشوند، عقبتر ایستاده بود. حال خوبی پیدا کرده بود. روزیِ تعمیرکار از خیلیها مثل من بیشتر بود آن روز.»
داستان شنیدنی از ضریح حضرت حسین(ع)
منبع : فردا نیوز
بدون دیدگاه