خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۸
- بهدست: Aryan
- دستهبندی: مطالب تفریحی
خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۸
پورتال یک : لطفا در ادامه خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۸ را ببینید.
خلاصه قسمت ۱۰۸ سریال لطیفه
بعد از رسیدن عمر و لطیفه به خونه آرتا در حالی که لطیفه توی اتاق و هنوز بیرون نیومده عمر شمعای روی میزو روشن میکنه ، چراغا رو خاموش میکنه و با ایجاد یه فضای خاص منتظر عشقش میمونه . لطیفه که میاد با تعجب میگه :
خیر باشه کمیسر .. عمر : بعد یه همچین روزی با این همه اتفافای عجیب ، خب چیکار کنم لطیفه ؟ واسه منو تو فقط لحظه ها میمونن . ( دستشو میذاره رو شونه هاش ) یکم کلیشه ای میشه اما از لحظه هامون لذت ببریم .. لطیفه ( با لبخند ) : خب یعنی چطوری ؟ .. عمر : چطوری ؟ ( هر دو میشینن روی مبل ) زمان وامیسه ، دنیا وامیسه ، ماه برای یه شبِ آروم نورشو پخش میکنه ، جهان این دفعه همه چی برای ما میشه .. لطیفه : عشق ما اینقد با ارزشه ؟ .. عمر : هرچقد که زندگی ارزش داره عشقمونم همونقدر ارزش داره .. بعد از کلی تلخی که به وجود اومد یه بار دیگه هر دو نفر غرق هم میشنو عشق بازی میکنن . عشقی رو قوی تر میکنن که با همه مشکلات فاصله انداختنای دیگران نتونستن از بین ببرتش . صبح روز بعد در حالی که توی بغل هم خوابن لطیفه چشماشو باز میکنه ، خیره میشه به عمر با نوازش صورتش لباشو میبوسه و لباسشو تن میکنه آماده چیدن یه میز صبحانه شکیل و خوش رنگ برای همسرش میشه !
ساعت که میگذره بالأخره عمر تصمیم میگیره بیدار شه هنوز چشماشو باز نکرده که دستشو میبره پشت سرش تا عشقشو لمس کنه اما با جای خالیش رو به رو میشه . با ترس از جاش میپره ، لطیفه رو صدا میکنه و میدوء توی سالن اما با تماشا لطیفه و لبخند شیرینش آروم میشه و میگه :
صبح بخیر .. لطیفه ( میره تو بلغ عمر ، دستشو حلقه میکنه دور گردنشو بعد از بوسیدنش یدونه گوجه فرنگی کوچیک میذاره تو دهنش ) : صبح بخیر .. عمر : وقتی بیدار شدم نبودی ، فکر کردم رفتی .. لطیفه : واسه چی برم ؟ من تو جایی که برم خوشبختم ( در حال بوسیدن هم ) کلک زدن بشین . املت تو فرِ میسوزه .. عمر : والا میزت ده تا ستاره میگیره ولی این املتِ توی فر یجوریِ . واسم یکم عجیبِ ، تو مطمئنی ؟ .. لطیفه : به نظر من اول بخورش بعد نظر بده . دستورشو از یکی از دوستای آشپزم تو رُم گرفتم اما اگه بازم خوشت نیومد من خودم تنهایی همشو میخورم .. عمر ( با حالت تسلیم دستاشو میبره بالا ) : باشه باشه ، ازش یکم میچشم مشکلی نداره .. لطیفه : آها پس میچشی اگه خوشت اومد میخوری اگه خوشت نیومد نمیخوری آره ؟ .. عمر : آره ( و بازم سنیوریتا اخماش میره تو هم قهر میکنه ) وای باشه خیلی خب عصبانی نشو باشه مشکلی نیست میخورم . مشکلی نیست بیا . ( لطیفه با اخم سینی املتو میاره ) واااای عشقم تو چیکار کردی ؟
خیر باشه کمیسر .. عمر : بعد یه همچین روزی با این همه اتفافای عجیب ، خب چیکار کنم لطیفه ؟ واسه منو تو فقط لحظه ها میمونن . ( دستشو میذاره رو شونه هاش ) یکم کلیشه ای میشه اما از لحظه هامون لذت ببریم .. لطیفه ( با لبخند ) : خب یعنی چطوری ؟ .. عمر : چطوری ؟ ( هر دو میشینن روی مبل ) زمان وامیسه ، دنیا وامیسه ، ماه برای یه شبِ آروم نورشو پخش میکنه ، جهان این دفعه همه چی برای ما میشه .. لطیفه : عشق ما اینقد با ارزشه ؟ .. عمر : هرچقد که زندگی ارزش داره عشقمونم همونقدر ارزش داره .. بعد از کلی تلخی که به وجود اومد یه بار دیگه هر دو نفر غرق هم میشنو عشق بازی میکنن . عشقی رو قوی تر میکنن که با همه مشکلات فاصله انداختنای دیگران نتونستن از بین ببرتش . صبح روز بعد در حالی که توی بغل هم خوابن لطیفه چشماشو باز میکنه ، خیره میشه به عمر با نوازش صورتش لباشو میبوسه و لباسشو تن میکنه آماده چیدن یه میز صبحانه شکیل و خوش رنگ برای همسرش میشه !
صبح بخیر .. لطیفه ( میره تو بلغ عمر ، دستشو حلقه میکنه دور گردنشو بعد از بوسیدنش یدونه گوجه فرنگی کوچیک میذاره تو دهنش ) : صبح بخیر .. عمر : وقتی بیدار شدم نبودی ، فکر کردم رفتی .. لطیفه : واسه چی برم ؟ من تو جایی که برم خوشبختم ( در حال بوسیدن هم ) کلک زدن بشین . املت تو فرِ میسوزه .. عمر : والا میزت ده تا ستاره میگیره ولی این املتِ توی فر یجوریِ . واسم یکم عجیبِ ، تو مطمئنی ؟ .. لطیفه : به نظر من اول بخورش بعد نظر بده . دستورشو از یکی از دوستای آشپزم تو رُم گرفتم اما اگه بازم خوشت نیومد من خودم تنهایی همشو میخورم .. عمر ( با حالت تسلیم دستاشو میبره بالا ) : باشه باشه ، ازش یکم میچشم مشکلی نداره .. لطیفه : آها پس میچشی اگه خوشت اومد میخوری اگه خوشت نیومد نمیخوری آره ؟ .. عمر : آره ( و بازم سنیوریتا اخماش میره تو هم قهر میکنه ) وای باشه خیلی خب عصبانی نشو باشه مشکلی نیست میخورم . مشکلی نیست بیا . ( لطیفه با اخم سینی املتو میاره ) واااای عشقم تو چیکار کردی ؟
منبع : http://bbjon.ir
تهیه و گردآوری : گروه تفریحی تفریحی پورتال یک
امیدواریم که از خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۸ استفاده مناسب را برده باشید.لطفا نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.
بدون دیدگاه