خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۳ قسمت دوم
- بهدست: Aryan
- دستهبندی: مطالب تفریحی
خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۳ قسمت دوم
پورتال یک : لطفا در ادامه خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۳ قسمت دوم را ببینید.
خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۳ قسمت دوم
بالأخره آرتا به محل جرم میرسه بدون اینکه متوجه باشه اینجا براش تله هستشو قرار به کشتن بدنش . سعی میکنه تولگا رو صدا کنه نجاتش بده وقتی کمین میکنه یه پست فطرت عوضی از پشت سر آرتا رو نشونه میگیره و قصد زدن داره که ایپک و تولگا از راه میرسن پشت سرشون هم عمرو لطیفه . به خوبی قسمت رو پوشش میدن ، ایپک در حال نزدیک شدن به آرتاس که ضارب آرتا رو میبینه ، به آرتا هشدار میده میره سمت مجرم تا بزنتش که تیر شلیک شده به جای اصابت به آرتا مستقیم وارد شکم ایپک میشه و توی بغل آرتا میوفته . آرتا کشون کشون ایپکو میبره یه گوشه و عمر مشغول تیراندازی میشه تیر دوم میخوره به کتفِ آرتا و دومین تلفات از گروه پلیس داده میشه . فقط میمونن پلین و عمر ، مجرمو تعقیب میکنن دستور های ایست عمر بی فایده اس و آخر سر مجبور میشه با شلیک به پای ضارب روی زمین بندازتشو بقیه دستگیری توسط تولگا انجام بشه . با گرفتن مجرمین عمر بدو بدو برمیگرده به سمت بچه های اکیپش ، لطیفه که حسابی نگران عشقش شده میدوء سمتش تا بغلش کنه اما عمر خان بی توجه به نامزدش میشه بالای سر ایپکو میگه :
ایپک حالت خوبه ؟ صدامو میشنوی ؟ چشماتو باز کن .. ایپک : نگران نباش هاتایی ، جرزنی نمیکنم .. عمر : نبایدم جرزنی کنی ، یه بچه داری که منتظرته .. لطیفه ( برای گرفتن حال عمر ) : آرتا ؟ تو حالت خوبه ؟ .. آرتا : خوبم .. عمر : ایپک چشماتو نبند . اینطوری نمیشه خودمون برسونیمش بیمارستان !
و دومین حرکتشو جلوی چشمای لطیفه میزنه و با بغل گرفتن ایپک حس حسادت لطیفه رو مجدد تحریک میکنه . عمرو ایپک میشینن صندلی پشت و لطیفه قرار میشه پشت فرمون بشینه . هنوز حرکت نکرده که میشنوه عمر به ایپک میگه :
جوجه طاقت بیار ، داریم میریم بیمارستان . چشماتو نبند ، باشه ؟
اینم از سومیین حرکت که بیش از پیش لطیفه رو شاکی میکنه اما بنا به شرایط حاکم سکوت میکنه . عصبانیتی که کاملاً بی دلیلِ چون قبل هم عمر توضیح داده بود که چیزی بین اونو ایپک نیست بخصوص الآن که رو به مرگِ و به کمک احتیاج داره . بعد از رسوندن مصدومین به بیمارستان عمر خودشو میرسونه پیش لطیفه و بعد از شرح وضع همکاراش میرن به عیادت آرتا . اوضاع یکم که بین عمرو لطیفه آروم میشه پرستار از راه میرسه و میگه :
آقا عمر ؟ دوستتون ( ایپک ) میخواد شما رو ببینه ( بازم قیافه لطیفه میره تو هم ) .. پلین ( با دیدن چهره لطیفه ) : من میرم .. پرستار : خودشون با اصرار گفتن آقا عمر بیاد ولی میل خودتونه .. عمر : خیلی خب تو به آرتا برس ، من میرم !
جوجه طاقت بیار ، داریم میریم بیمارستان . چشماتو نبند ، باشه ؟
آقا عمر ؟ دوستتون ( ایپک ) میخواد شما رو ببینه ( بازم قیافه لطیفه میره تو هم ) .. پلین ( با دیدن چهره لطیفه ) : من میرم .. پرستار : خودشون با اصرار گفتن آقا عمر بیاد ولی میل خودتونه .. عمر : خیلی خب تو به آرتا برس ، من میرم !
منبع:gemseriestv
منبع : http://bbjon.ir
تهیه و گردآوری : گروه تفریحی تفریحی پورتال یک
امیدواریم که از خلاصه سریال لطیفه قسمت ۱۰۳ قسمت دوم استفاده مناسب را برده باشید.لطفا نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.
بدون دیدگاه